مرجع: The New York Times
نویسنده: Rachel Rabkin Peachman
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۶
مدت مطالعه: حدود ۹ دقیقه
دوران دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن و گردش و سفر سرآمد و فصل «مدرسه ها وا شده… هَمهَمه برپا شده» از راه رسید. حالا نوبت کلاس و مشق شب و زود خوابیدن است و همه اینها باعث ایجاد احساسات مختلف در بچهها میشود؛ از ترس و اضطراب تا هیجان و ذوق و شوق. برای گذران آسان این دوران و تبدیل عادتهای تابستانی به نظم و ترتیب زمستانی، پدرها و مادرها میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. چهطور؟ تلاش کردیم در قالب سه مورد، کوتاه و مختصر توضیح دهیم.
دوران دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن و گردش و سفر سرآمد و فصل «مدرسه ها وا شده… هَمهَمه برپا شده» از راه رسید. حالا نوبت کلاس و مشق شب و زود خوابیدن است و همهی اینها باعث ایجاد احساسات مختلف در بچهها میشود؛ از ترس و اضطراب تا هیجان و ذوق و شوق. برای گذران آسان این دوران و تبدیل عادتهای تابستانی به نظم و ترتیب زمستانی، پدرها و مادرها میتوانند نقش مهمی ایفا کنند. چهطور؟ تلاش کردیم در قالب سه مورد، کوتاه و مختصر توضیح دهیم.
۱. احساسات بچهها را به رسمیت بشناسید
به بچهها گوش کنید و با آنها همدلی کنید. احساسات آنها را کوچک و بیاهمیت جلوه ندهید. بچهها در هر سنی نیاز دارند احساساتشان به رسمیت شناخته شود. نگران این نباشید که با به رسمیت شناختن احساسات بچهها، این حسها را تشدید میکنید. به رسمیت شناختن الزاماً به معنای تأیید و پذیرش نیست، به این این معنا است که به او نشان دهید احساسات نامطلوب یا متناقضش را درک میکنید، میفهمید که تغییر عادتها سخت است و در این تغییر همراهش هستید. به رسمیت شناختن احساسات در واقع موجب میشود بچهها احساس راحتی کنند و بدانند قادر به ادارهی حس خود هستند.
اگر بچهها دوست ندارند مدرسه بروند، از آنها بپرسید دقیقاً چه چیزی آزارشان میدهد و به هر جوابی هم قانع نشوید. با ملایمت مسأله را بشکافید تا به دلیل اصلی برسید.
اگر کودک میگوید: «نمیخوام تابستون تموم شه!» نباید سرزنشش کرد. در عوض میتوان به او کمک کرد درک کند که تمام شدن یک چیز خوب مثل تابستان به معنی بد شدن اوضاع یا پایان تفریح و خوشگذرانی نیست. از چیزهایی مثل وقتگذرانی با دوستان، فعالیتهای گروهی یا درسی که سال پیش دوست داشته بگویید و کمک کنید تصویر کلیتر را ببیند.
اگر کودک کوچکتر میگوید: «کلاس بالاییها میگن مدرسه باحال نیست.» میتوانید این گفتوگو را پیش بگیرید: «واقعاً؟ یعنی به نظرت دیدن آدمهای جدید و یاد گرفتن کلی چیزهای تازه باحال نیست؟ یادمه پارسال میگفتی از کلاس انشا خیلی خوشت میاد و بعد از اردوی تمیز کردن جنگل گفتی کلی بهت خوش گذشته.»
در گفتوگو با نوجوانان گفتوگو را با سؤالهایی پیش ببرید که کمکشان کند احساسشان را دقیقتر بشناسند؛ مثلاً چه چیزی از مدرسه خوب نیست؟ چه چیزی را دوست ندارند؟ یا چه وقتهایی در مدرسه احساس بهتری دارند؟
اگر دلیل بیعلاقگی کودک ترس از کار و تکالیف زیاد است، به او اطمینان دهید هفتههای اول مدرسه به مرور و یادآوری مطالب میگذرد و بعد از آن نیز شما هر کمکی لازم باشد فراهم میکنید. مهم آن است که در عین درک وضعیت فرزندتان این واقعیت را مطرح کنید که بعضی کارها یا درسها ممکن است سخت باشند، اما یادگیری و انجامشان غیرممکن نیست و همیشه میشود از کسانی که تجربهی بیشتری دارند کمک گرفت. از گفتن حرفهایی مثل «ما خانوادگی ریاضیمون خوب نیست. تو هم به ما رفتی!» خودداری کنید و در عوض بگویید «آره، ریاضی بعضی وقتها سخته اما به هرحال یه راهی براش پیدا میکنیم.»
اگر فرزندتان از تنها ماندن در مدرسه، دوست پیدا نکردن است یا از قلدری سالبالاییها میترسد، باید به او کمک کنید بر این نگرانیها و ترسهای اجتماعی فائق آید. ترسهای اجتماعی باعث اضطراب بسیاری از کودکان است، به ویژه اگر سالهای پیش شرایط مشابهی برایشان پیش آمده باشد. اگر میتوانید قبل از شروع کلاسها ببینید کدام یک از همسایهها یا دوستان فرزندتان به همان مدرسه یا احیاناً همان کلاس میروند یا با چند نفر از دوستان و همکلاسیهایش برنامههای تفریحی ترتیب دهید تا بعد از ساعات مدرسه هم با هم باشند و بیشتر با هم آشنا شوند. داشتن دوست باعث احساس تعلق و هویت در بچهها میشود.
۲. نقش و مسئولیت بچهها را جدی بگیرید
نقش والدین در انجام امور مرتبط با مدرسه رفتن بچهها معمولاً مشخص و روشن است؛ از جمله اینکه ثبت نامشان کنند، برای رساندن بچهها به مدرسه و بازگشتنشان به خانه فکری کنند، خوراکی مناسب برایشان آماده کنند و پیش از شروع کلاسها دفتر و قلم و ملزومات دیگر را مهیا کنند. در این میان اغلب نقش بچهها و تمایلشان به پذیرفتن مسئولیتهای بیشتر و نسبته به گذشته متفاوت جدی گرفته نمیشود. نباید فراموش کنید که فرزندتان نسبت به سال گذشته، یک سال بزرگتر شده و به احتمال زیاد آمادهی پذیرش مسئولیتهای بیشتری است. مشارکت دادن بچهها در تصمیمگیری باعث تقویت مهارت مسئولیتپذیری، پاسخگویی و احساس مالکیت در آنها میشود. از آنها بپرسید برنامه و انتظارشان از روال روزهای مدرسه چیست؟ به چه چیزهایی در سال تحصیلی احتیاج دارند؟ سروصدای خانه اذیتشان میکند؟ یا احتیاج به فضای آرامتر دارند؟ به استراحت بیشتر نیاز دارند؟ فرصتی که هر صبح برای آماده شدن میخواهند چهقدر است؟ محل درس خواندنشان را دوست دارمد یا میخواهند آن را تغییر دهد؟
میتوانید ترکیبی از مسئولیت و اختیار را به آنها واگذار کنید. مثلاً اگر فکر میکنید فرزندتان آمادهی انجام کاری مثل درست کردن تغذیه روزانه برای مدرسه است، این مسئولیت را همراه با اختیار در انتخاب آنچه میخواهد برای خودش آماده کند به او بسپارید.
۳. در تغییر ساعت روزانه بدن به آنها کمک کنید
بهطور معمول ساعت خواب و بیداری کودکان در تابستان با فصل مدرسه تفاوت دارد. تغییر این روال خواب و بیداری باید تدریجی صورت بگیرد. از چند روز پیش از شروع مدرسه ساعت خواب فرزندتان را هر سه، چهار روز یک بار بیست دقیقه جلوتر بکشید. به همان میزان هم باید ساعت تلویزیون دیدن یا بازی الکترونیکی زودتر تمام شود تا ذهن کودک برای خوابیدن آماده شود و آرامش کافی داشته باشد.
همزمان، صبحها او را زودتر بیدار کنید. میزان خواب لازم را طبق عادت بدنی او حساب کنید و مدت زمانی را که هر صبح برای آماده شدن احتیاج دارد، حساب کنید. بیدار شدن مسألهای بیولوژیک است، اما بیرون آمدن از رختخواب ارادی است. چند روز اول انگیزهای برای بیرون آمدن کودک از رختخواب ایجاد کنید، مثل دیدن تلویزیون یا بازی. بعد از چند روز کودک به بیدار شدن و ترک رختخواب عادت میکند و با شروع مدرسه کار راحتتر است.
نکتهی مهم دیگر دیدگاه کودک به خواب است. اگر فرزندتان خواب را به عنوان تنبیه یا مجازات میبیند، مقاومت خواهد کرد. اما اگر بفهمد خواب مثل ورزش و تغذیه برای او خوب است، مقاومتش کمتر میشود. به بچهها بگویید بعد از خوابیدن او شما میخواهید به کارهایی که برای او جالب نیستند برسید، مثل تمیز کردن آشپزخانه یا حمام و میخواهید زود بخوابید.
شب اول پیش از مدرسه هم برای سر موقع خوابیدن اصرار نکنید چون معمولاً کودک از هیجان مدرسه به راحتی نمیخوابد، اما همین هیجان باعث می شود روز اول با وجود کم خوابیدن انرژی داشته باشد.