مرجع: Edutopia
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۶
مدت مطالعه: حدود ۳ دقیقه
«نمیدونم در مورد چی بنویسم!، هیچ چیزی برای نوشتن به ذهنم نمیرسه!» جملههایی از این دست در کلاس انشا، ادبیات یا تاریخ زیاد شنیده میشوند. اغلب بچهها به پیروی کردن از الگویی برای نوشتن یا ترسیم کردن عادت کردهاند و وقتی از آنها میخواهیم بدون یک الگو یا نمونه از پیش تعیین شده چیزی بنویسند یا بشکند، دستپاچه یا مأیوس میشوند.
چهطور بعضی از دانشآموزان هنگامِ صحبت پر از ایده و نکته و نظر هستند، اما به محض اینکه قلم به دست میگیرند بیمیل و نگران میشوند و به ظاهر چیزی برای نوشتن ندارند؟ چگونه میشود نویسندگان بیمیل را کمک کرد تا موانع را پشت سر بگذارند و بتوانند با اشتیاق و به آسانی افکارشان را روی کاغذ بیاورند؟
پاسخ این سؤال خیلی ساده است: از آنها بخواهید متنی را خلق کنند بدون اینکه بهطور تکنیکی بنویسند. به زبان سادهتر؛ از بچهها بخواهید صحبت کنند و همان کلمات را روی کاغذ بیاورند. وقتی «نوشتن» جامهی «سخن گفتن» به تن کند، همان شاگردان پرحرف که نویسندگانی بیمیل و مضطرب هستند، به همان خوبی که حرف میزنند، مینویسند. این اتفاق در عمل چهطور محقق میشود؟
نشریهی آموزشی ادوتوپیا این سه روش را برای پیاده کردن این روش در کلاس درس پیشنهاد میکند:
۱- دانشآموز میگوید، معلم مینویسد
از شاگردتان بخواهید بایستد و شما پشت میز او بنشینید. دفتر او را جلوی خود باز کنید، مداد او را به دست بگیرید و بگویید «تو بگو، من مینویسم». بچهها معمولاً با تمرین این روش غافلگیر میشوند چون میفهمند که خودشان هم میتوانند در عمل از این روش استفاده کنند.
۲- ضبط کنید
راهی آسان پیدا کنید تا بچهها بتوانند دربارهی نوشتهشان صحبت کنند و صدایشان را ضبط کنند. میتوانید از یک ضبط صوت، کامپیوتر یا حتی گوشی موبایلتان استفاده کنید. بعد، از بچهها بخواهید در یک مکان آرام به صدای ضبط شده خودشان گوش دهند و با استفاده از آن بنویسند.
۳- پیاده کردن فایل ضبط شده
میتوان مانند یک سخنرانی یا مصاحبه محتوای صدای ضبط شده دانشآموز را عیناً پیاده کرد و بعد از آنها خواست که متن پیاده شده را ویرایش کنند و بسط بدهند.