مرجع: منبع اصلی در تهیهی این مطلب گزارشی با عنوان «چهطور یک کودک کتابخوان پرورش دهیم» از نیویورکتایمز است. نیویورکتایمز این مقالهی بلند را بر اساس کتابی با همین عنوان اثر پاملا پائول و ماریا روسو تهیه کرده و در آن به نکات و راهکارهایی دربارهی کتاب خواندن در هر مرحله از رشد کودک اشاره کرده است. متن حاضر به راهکارها و نکتههایی مربوط به سالهای میانی کودکی تا نوجوانی اختصاص دارد. بخش اول دربارهی دوران نوزادی و نوپایی را اینجا و بخش دوم را اینجا بخوانید. در تهیهی آنچه میخوانید علاوه بر مقالهی نیویورکتایمز از منابع دیگری هم استفاده و تمام آنها در متن پیوست شدهاند.
تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۱
مدت مطالعه: حدود ۱۱ دقیقه
در بخش دوم این مجموعهی سهگانه به این اشاره شد که باسواد شدن و مهارت یافتن در خواندن بهطور طبیعی اتفاق نمیافتد و نیاز به مداخلهی آموزشی دارد. اطلاع داشتن از مراحل رشد و توسعهی خواندن به ما کمک میکند دربارهی نیازهای یادگیری، محتوای آموزشی مورد نیاز و کمکِ سیستماتیک به کودکان در مسیرِ یادگیریِ خواندن و سپس تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفهای تصمیمهای درستتری بگیریم.
مرحلهی نخستِ آموزشِ خواندن معمولاً از تولد تا شش سالگی را در بر میگیرد. کتابخوانهای نوپا در این مرحله با اصوات و کلمهها و تصاویر و نقشهایی که روی برگههای کتاب نقش بسته، رابطهی بین هر کلمه با آوای آن و همینطور درک معنای داستانهایی که برایشان خوانده میشود، آشنا میشوند. در مرحلهی دوم (معمولاً بین شش تا هفت سالگی) کتابخوانهای مبتدی صدای کلمات را به حروف پیوند میدهند تا کلمه بسازند، رمزگشایی از واژهها را یاد میگیرند و تلاش برای خواندن را آغاز میکنند.
دو مرحلهی بعد که از هشت سالگی تا پایان دوران نوجوانی را شامل میشود، ابتدا مرحلهی گذار را سپری میکنند، سپس در مسیر تبدیل شدن به کتابخوانهایی مسلط قدم میگذارند. در مرحلهی گذار، بچهها بهطور مستقل کتاب میخوانند اما برای خواندن و درک متنهای پیچیده و دشوارتر به کمک بزرگترها نیاز دارند. کتابخوانهای مسلط همانطور که از نامشان پیداست، روان و سلیس و مطمئن میخوانند و کاملاً خوداتکا و مستقلاند. آنها متنهای بلند و سختتر را بهراحتی میخوانند و درک میکنند، از بخشهای یک کلمه برای درک معنای کلی آن استفاده میکنند و میتوانند بخشهای مختلف داستان را به هم پیوند دهند. کودکان در سالهای پایانی راهنمایی و در دوران دبیرستان میتوانند کتابهایی را بخوانند که چندین دیدگاه در آنها بیان شده، و زبان و ایدههای طرح شده در آنها پیچیدهتر است. کتابخوانهای مسلط در این سن برای داوری و نتیجهگیری دربارهی آنچه میخوانند، به دانستهها و تجربههایی که از کتابها و منابع قبلی به دست آوردهاند مراجعه میکنند.
در ادامهی این متن راهکارهایی برای کمک به کتابخوانهای کودک و نوجوان در دو مرحلهی گذار و تسلط ارائه شده است.
فهرست کتاب داشته باشید
شروع کتاب خواندن بچهها بهطور مستقل و نیاز کمتر آنها به کمک شما به این معنی نیست که کار شما در تبدیل کتابخوانی به یک عادت تمام شده است. یکی از کارهایی که توصیه میشود انجام دهید، تهیهی فهرست و مجموعهای از کتابهای جذاب است. برای این کار باید به علاقهمندیهای کودک توجه کنید و سؤال «الان چه کتابی میخوانی؟» را زیاد بپرسید؛ نه فقط از فرزند خودتان از دوستان او و والدین دوستانش. احتمال اینکه بچهها در جریان این گفتوگوها به کتابهایی جز آنچه خودشان معمولاً میخوانند علاقهمند شود زیاد است. به والدین بچههای دیگر پیشنهاد معاوضهی کتاب بدهید -برای طبیعت هم خوب است.
کتاب خواندن نشانهای از بزرگ شدن
بچهها دوست دارند زودتر بزرگ شوند. با اتکا به این میل، تبدیل شدن به یک کتابخوان مستقل را به بزرگ و مستقل شدن ارتباط دهید. مثلاً یک راهش این است که ساعت خوابیدن کودک را نیم ساعت به تعویق بیاندازید تا خودش مثل آدمبزرگها در رختخوابش کتاب بخواند.
پیش از قضاوت دربارهی اشتیاق کودک به کتاب خواندن، مشاهده کنید
قرار گرفتن در برابر متنهای طولانی برای بعضی از کودکان، به ویژه کتابخوانهای مبتدی و در مرحلهی گذار، دلهرهآور است. برچسبی که معمولاً به این بچهها میچسبد این است که اشتیاقی به خواندن ندارند، در حالی که ممکن است اتفاقاً شکل دیگری از کتاب، مثلاً داستانهای مصور را ترجیح دهند. پیشنهاد میشود نه فقط در بحث کتابخوانی، بلکه بهطور کلی از برچسب زدن به بچهها پرهیز کنید و در این مورد خاص کتابهایی متنوعی در اختیارشان بگذارید (امانت گرفتن از کتابخانه یا قرض گرفتن از دوستان و همسالان گزینههای کمخرجتری هستند) که بتوانند ذائقهی کتابخوانیشان را کشف کنند.
قالب کتاب مهم نیست
بسیاری از کتابهای داستانی برای ردهی سنی ۷ تا ۱۰ سال و همینطور داستانهای مصور (مثلاً کاپیتان زیرشلواری) مشخصاً برای کمک به کودکانِ بیمیل به خواندن یا کودکانی که دچار خوانشپریشی هستند، نوشته شدهاند. داستان و شخصیتپردازی بسیاری از این کتابها قوی است و کودکان با وجود حجم کمتر نوشته نسبت به تصویر در این کتابها، همچنان میتوانند مهارتهای خواندن را از طریق آنها یاد بگیرند. بنابراین کتابهای مصور را دستکم نگیرید و بدانید که بسیاری از آنها برندهی جوایز معتبر ادبی هستند و در لیست بهترین کتابها جا گرفتهاند. (فهرست کتابهای مصور به فارسی را در این صفحه ببینید و دربارهی دیگر فواید کتابهای مصور اینجا بخوانید.)
برای کمیکها و رمانهای گرافیکی (Manga) هم جا بگذارید
علاقهی بچهها به ژانر کمیک یا همان داستانهای مصور و رمانهای گرافیکی (Manga) را دستکم یا بیارزش ندانید. واقعیت این است که بسیاری از مشاهیر ادبی معاصر نهتنها در دوران کودکی غرق در کمیکها بودند بلکه این کمیکها منبع الهامشان بود و بر اساس آنها شخصیتها و رمانهایی خلق کردند که برندهی جوایز ادبی شدند. بسیاری از کودکان بهواسطهی علاقه به کتابهای مصور، به کتابخوانهایی حرفهای تبدیل میشوند و عادت به خواندن در آنها ریشه میدواند. خود شما ممکن است پیش از خواندن کتابهای مارکز، عاشق قصههای مصور اسمورفها یا سوپرمن بودید، نبودید؟!
یک کتاب دربارهی یک بازی کامپیوتری هم کتاب است
الگویی که در بسیاری از کودکان بیمیل به کتاب خواندن دیده میشود علاقهی زیاد به بازیهای کامپیوتری است. معمولاً کتابهایی بر اساس این بازیها یا شخصیتهای آنها چاپ میشود. از این کتابها برای ایجاد علاقه به خواندن و لذت بردن کودک از متن استفاده و به مرور کتابهای تصویری را هم به آنها اضافه کنید.
کتابهای غیرداستانی را از یاد نبرید
یک کودک بیمیل به خواندن کتابهای داستانی ممکن است به جمعآوری اطلاعات، دانش یا داده در یک حوزهی خاص علاقهمند باشد و از خواندن کتابهای غیرداستانی لذت ببرد؛ بهویژه اگر به نمودار و جدول و دیگر اشکال تصویری اطلاعات آراسته باشد و اطلاعات را به شکلهای متنوعتری منتقل کند. مثلاً کتابهایی دربارهی تاریخ، دیرینشناسی، نجوم و ستارهشناسی، حیوانات، حوادث طبیعی، دایناسورها و موجودات پیش از تاریخ میتوانند گزینههای مناسبی برای این گروه از کودکان باشند.
کتاب خواندن را به پیششرط دیگر کارها یا ابزار تنبیه و توبیخ تبدیل نکنید
«اگر بیست دقیقه مطالعه کنی، میتونی بستنی بخوری یا با موبایل بازی کنی». هرگز چنین جملهای را به کار نبرید. در عوض، جوری رفتار کنید که کتاب خواندن به خودی خود یک پاداش یا حتی یک امتیاز به حساب بیاید. هیچ کس برای خوردن شیرینی، آبنبات جایزه نمیگیرد.
کتابهای کاغذی بهتر از نسخهی الکترونیکی
پژوهشها نشان میدهند افراد، بهویژه کودکان وقتی کتاب کاغذی میخوانند موضوع را بهتر جذب میکنند و داستان بهتر در ذهنشان میماند. بنابراین دلیل آموزشی خوبی وجود دارد که بچهها کتاب کاغذی بخوانند. نگاه کردن به صفحهی نمایش دیجیتال (مثل موبایل یا تبلت) در چرخهی ملاتونین اختلال ایجاد میکند و خوابیدن سختتر میشود.
کتابها میتوانند هر جا باشند
حتی اگر خیلی مرتب و منظم هستید و اصرار دارید همه چیز سر جای خودش باشد، باید برای کتابها استثنا قائل شوید. با قرار دادن کتابها جاهایی که در دیدرس هستند و احتمال اینکه در اوقات فراغت و بیکار برداشته و خوانده شوند، فرصتهای کتابخوانیِ خارج از برنامه برای بچهها فراهم کنید. گذاشتن یک کتاب عکاسی جذاب یا کتابی دربارهی مارمولکها روی میز ممکن است کنجکاوی کودک را حین برداشتن یک لیوان آب از یخچال قلقلک دهد و باعث وقتگذرانیاش با کتاب شود.
به یک باشگاه کتابخوانی والد-کودک بپیوندید یا یکی ایجاد کنید
یک راه خوب برای تقویت ارتباط بچهها در سنین مختلف با خواندن انجام کارهای مشترک حول کتاب است. بودن همزمان شما در یک باشگاه کتاب فرصتهای بیشتری برای شما فراهم میکند تا دربارهی کتابها با هم گپ بزنید. این گپ و گفتها شروعی است برای یک گفتوگوی عمیقتر دربارهی دیگر موضوعات؛ فراتر از کتابها، حتی مرتبط با زندگی شخصی یا چالشهایی که با هم دارید.
از کتاب به فیلم
تماشای یک فیلم سینمایی یا سریال که بر اساس رمان یا کتاب مورد علاقهی کودک یا نوجوان، یک راه خوب برای درگیر شدن بیشتر با کتاب و باز کردن باب گفتوگو دربارهی این است که چهطور میشود یک داستان را به شیوههای مختلف بیان کرد. کودک را تشویق کنید کتاب را پیش از تماشای فیلم بخواند. حتی میتوانید یک قانون خانوادگی بگذارید: هیچکس قبل از خواندن کتاب، فیلم اقتباس شده از آن را نمیخواند.
جادوی کتابخانهی شخصی را جدی بگیرید
بچهها در سنین مختلف به جمع کردن چیزهای مختلف علاقه دارند. کتاب هم میتواند یکی از آنها باشد. اجازه دهید و حتی کودک را تشویق کنید که یک کتابخانهی شخصی بسازد. چنین مجموعهای میتواند به بخش مهمی از هویت کودک تبدیل شود و به آن افتخار کند. کتابخانهای در نظر بگیرید که برای یک مدت طولانی ظرفیت داشته باشد و به خاطر کمبود جا مجبور به صرف نظر از کتابهایی که دوستشان دارد، نشود. ممکن است در سنین نوجوانی به کتابهای کودکیاش بیتوجه و علاقه شود. شما این مجموعه را حفظ کنید. در دوران بزرگسالی، وقتی بفهمد شما کتابها را به عنوان بخش مهمی از کودکی او نگه داشتهاید، به احتمال زیاد هم خودتان خوشحال و راضی خواهید بود، هم او!
کتابها باید بیایند و بروند
داشتن یک کتابخانهی شخصی به این معنی نیست که تکتک کتابها باید خریداری شوند و در کتابخانه بمانند. گفتوگو دربارهی اینکه کدام کتابها را قرار است نگه دارد و کدام یک را به بچههای کوچکتر بدهد یا به خیریهها یا کتابخانههای عمومی اهدا کند، باید یک مکالمهی دائمی میان شما باشد. هر از چند گاهی با هم کتابخانهی شخصی را وارسی و خلوت کنید.
جشن تولد؛ فرصتی برای تبادل کتاب
وقتی دارید برای جشن تولد میهمانها را دعوت میکنید، از آنها بخواهید هر کدام یک کتاب استفاده شده را به میهمانی بیاورند و با هم معاوضه کنند. این کار خیلی بهتر از یک کیسه پر از شکلات یا اسباببازیهای پلاستیکی است که معمولاً از طرف میزبان به تمام میهمانهای تولد داده میشود. برای محیط زیست هم مفید است و در عین حال به بچهها یاد میدهد که کتابها خاص و منحصربهفردند. برای تبادل کتاب هم میتوانید بازیهای جالب طراحی کنید، مثلاً از بچهها بخواهید کتاب را در چیزی بپیچند و بیاورند (کاغذ کادو، روزنامه، یا پارچه)، بعد به هر کتاب یک شماره بدهید، شمارهها را روی کاغذ بنویسید و در یک کاسه بریزید و بچهها با بیرون کشیدن عدد از کاسه شانس خود را امتحان کنند.
نگذارید گرانی کتاب مانع کتابخوانی شود
کتابخانهها منبع خوبی برای پرهیز از هزینههای خرید کتاب است. رفتن به کتابخانه میتواند یک فعالیت خانوادگی و جمعی باشد و جریان کتابهای تازه به خانه را زنده نگه دارد. گاهی کتابخانهها و مراکز مرتبط با کتاب و کتابخوانی برنامههای رایگان دارند، برنامههایی مثل ساعتهای داستانگویی، ملاقات با نویسندگان و جلسات امضای کتاب، جشنوارههای محلی یا اجرای تئاتر. به این بهانهها به کتابخانه سر بزنید و وقت کودک یا نوجوان را با فعالیتهای از این دست پر کنید.