مرجع: The Guardian
نویسنده: Donna Fergosen
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۴۰۲
مدت مطالعه: حدود ۷ دقیقه
تنها چند دقیقه پس از ملاقات با دکتر جِس وِید (Jess Wade)، فمینیست مطرح و فیزیکدان بریتانیایی و برندهی جوایز متعدد علمی، دو چیز را در مورد او فهمیدم. اول اینکه خیلی سریع راه میرود و حرف میزند، انگار که وقتش در حال تمام شدن است. دوم اینکه بسیار فروتن است؛ آنقدر که ترجیح میدهد هویت من را و اینکه در آزمایشگاهش در کالج ایمپریال لندن چه میکنم، از همکارش پنهان کند. وقتی در خلوت از او پرسیدم چرا به همکارش توضیح نداد که یک روزنامهنگار در آزمایشگاهش چه میکند، گفت: «چون خجالت میکشم» و خندید.
ما در طبقهی پایین ساختمان دانشگاه هستیم، از اتاقی به اتاق دیگر میرویم و با دیدن دستگاههای غولپیکر و پر سر و صدا که به کامپیوترها وصلاند، هیجانزده میشویم. همانطور که در راهروها قدم میزنیم، زنان جوان بسیاری به این دانشمند ۳۶ ساله سلام میکنند، برایش دست تکان میدهند یا او را در آغوش میگیرند. انگار دارم با یک چهرهی ملی قدم میزنم، البته جِس برای بسیاری از دانشمندان، بهویژه زنانی از گروههای کمتر دیدهشده و اقلیت حقیقتاً یک سرمایهی ملی است.
جِس از سال ۲۰۱۷، زمانی که در اواخر دههی بیست زندگیاش بود، کارزاری را برای جلب توجه عمومی به دانشمندان زن و زنگینپوست آغاز کرد. او دریافت که بسیاری از زنان مطرح و دانشمندان برجسته از گروههای اقلیتِ فعال در زمینههای STEM ( علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات) با وجود شایستگی، در ویکیپدیا صفحهای ندارند. بنابراین، تصمیم گرفت خودش برای آنها صفحهی ویکیپدیا بسازد. او هر روز یک صفحه ایجاد میکند. تکمیل هر صفحه و نوشتن از هرکدام از شخصیتها «چند ساعت» طول میکشد. جِس که در این سالها بیش از دو هزار صفحهی ویکیپدیا ایجاد کرده است، می گوید: «همیشه از اینکه چه زنان برجستهای هنوز صفحهی ویکیپدیا ندارند شگفتزده می شوم. همتایان مرد آنها با دستاوردهای به مراتب کمتر، صفحهی ویکیپدیا دارند. ویراستاران ویکیپدیا عامل این وضعیتاند.»
جِس علاوه بر نوشتن صفحههای ویکیپدیا، برای تشویق جوانان به مشارکت در رشتههای علمی با مدارس همکاری میکند تا حس دسترسیپذیری این حوزه را تقویت کند. او کنفرانس هایی را با هدف تسهیل فرصت شبکهسازی برای زنان و برجستهکردن دستاوردهای تحقیقاتی آنها سازماندهی کرده؛ در کمیتههای حامی فراگیری و تنوع جامعهی علمی فعالیت میکند.
جِس که یکی از اعضای برجستهی سازمانی مردمی با هدف دفاع از جوامع به حاشیه رانده شده در علم است (500Women Scientists)، با حدود ۶۰ هزار دنبالکننده در توییتر(X)، با شبکهی بزرگی از دانشمندانِ اقلیتهای کمنماینده در علم ارتباط دارد. افزون بر این، او فعالانه شروع به نامزد کردن افراد شایسته برای جوایز علمی کرد زیرا از دیدن دانشمندانی که «کارهای شگفتانگیزی انجام میدهند اما اعتباری برای آن کسب نمیکنند» خسته شده بود.
شکاف جنسیتی در تمام زمینههای STEM فاحش و غیرقابلچشمپوشی است. در رأس هرم حرفهای، زنان (به ویژه زنان رنگینپوست) حضوری بسیار کمرنگ در میان برندگان جایزهی نوبل و موقعیتهای شغلی آکادمیک دارند، و در ردههای پایینتر هرم، دختران (بهویژه دختران سیاه از کارائیب) به مراتب کمتر از پسران، رشتههای STEM را برای ادامهی تحصیل انتخاب میکنند. این در حالی است که عملکرد دانشآموزان دختر بهطور کلی در گواهی عمومی آموزش متوسطه و در مقطع کارشناسی نسبت پسران بهتر است. پژوهشی تازه نشان میدهد که تنها هشت درصد از دانشجویان مقطع کارشناسی، ۱.۴ درصد از مدرسان دانشگاه و دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و چهاردهم درصد از استادان دانشگاه در رشتههای علوم در بریتانیا سیاه هستند. این یعنی از بیش از ۶۶۰۰ استاد دانشگاه رشتههای STEM در بریتانیا تنها ۲۵ استاد سیاه وجود دارد.
زنان و رنگینپوستان علاوه بر نداشتن صفحهی ویکیپدیا و نابرخورداری از بودجههای کلان پژوهشی، کمتر نامزد دریافت یا برندهی جایزههای بزرگ معتبر میشوند. جِس به لطف کارش در کمیتههای تنوع، از نزدیک شاهدِ دورِ باطلی بوده است که برگزارکنندگان رخدادهای علمی واقعا میخواهند جوایز بیشتری به زنان یا پژوهشگران رنگینپوست بدهند، اما نامزدی یا درخواستی از آن گروههای خاص دریافت نمیکنند.
به باور جِس، زنان و اقلیتهای قومی اغلب به دو دلیل حضور کمتری در سِمَتهای ارشد هیئت علمی دارند: یا از سوی دیگران برای چنین سِمَتهایی توصیه نمیشوند یا اعتماد به نفس لازم را در درخواستدادن برای کسب این سِمَتها ندارند و مسئله اساسی این نیست که دستاوردهایشان به اندازهی کافی برجسته نباشد، بلکه کسب بسیاری از موقعیتهای علمی به امتیازات اجتماعی افراد وابسته است.
جِس به واسطهی کار خود در ویکیپدیا به خوبی دریافتهاست که یک جایزه یا درخواست موفق میتواند گامی به سوی دستاوردهای بعدی باشد: «…اگر میخواهید مدال طلا بگیرید، باید مدال نقره داشته باشید؛ و احتمالاً [برای مدال نقره] باید یک مدال برنز داشته باشید.» بنابراین، تمایل مؤسسههای علمی و هیئتهای داوری اغلب این است که به دانشگاهیانی با پیشینهی دریافت جایزههای معتبر و بودجههای پژوهشی توجه شود، درحالیکه دانشمندان شایستهتر از گروههایی که بهطور تاریخی به حاشیه رانده شدهاند، نادیده گرفته میشوند که نشان میدهد این چالش هم فردی و هم نهادی است. دانشمندان بزرگی در سراسر بریتانیا هستند که هیچ شبکه پشتیبانی ندارند تا دستاوردهای آنها را شناسایی کنند.
کمبود شناخت عمومی از دستاوردهای زنان دانشمند – که اغلب منجر به نسبت دادن پیشگامیهای آنها به همکاران مرد می شود – نخستین بار توسط ماتیلدا جاسلین گیج، کنشگر حوزهی برابری جنسیتی، در سال ۱۸۷۰ توصیف شد که به عنوان «اثر ماتیلدا» شناخته میشود. به عقیدهی جِس، مؤسسهها و انجمنهای علمی که جوایز و بودجه های پژوهشی ارائه میدهند، باید نامزدهای بالقوه را در ایجاد یک درخواست موفق بیشتر راهنمایی کرده، اطمینان حاصل کنند که هیئتهای داوری مسئولیتهای خود را به طور منصفانه، شفاف و بدون جانبداری انجام میدهند.
صفحه ویکیپدیای جِس، جایزهها و تمجیدهای فراوانی را که او برای کارهایش به عنوان یک کنشگر دریافت کرده، فهرست کرده است. یکی از این جایزهها، مدال امپراتوری بریتانیا است که برای خدماتش در ترویج تنوع جنسیتی در علم به او اعطا شده. او صفحهی ویکیپدیای خود را نخوانده و حتی نمیداند چند جایزه برنده شده است؛ وقتی سعی میکنید دربارهی آنها با او حرف بزنید، بلافاصله فروتنانه موضوع را تغییر میدهد. او معتقد است همه زمانهایی که صرف نامزدکردن دانشمندان دیگر برای جوایز کرده، نتیجهبخش بوده است. چراکه تاکنون ۱۰ بار، دانشمندانی که او نامزد کرده برندهی جایزههای بزرگی شدهاند که با پول زیادی همراه بودهاست.
آنچه جِس را ویژه می کند این است که او فقط به این چیزها فکر نمی کند بلکه تلاش میکند کاری انجام دهد. از او میپرسم چه انگیزهای باعث شد او نخستین صفحه ویکیپدیا را ایجاد کند یا چه بیعدالتیِ شخصی، نژادی یا جنسیتی این میل برابریخواهانه را در او روشن کرده است؟ جِس میگوید: « چون خودم در طول زندگی از امتیازات بسیار زیادی برخوردار بودم هرگز تصور نمیکردم دیگران برای رسیدن به اهدافشان مشکلی داشته باشند. من میدانستم نژادپرستی و تبعیض جنسیتی وجود دارد اما فکر نمیکردم جوانان بریتانیایی برای انتخاب رشتهی تحصیلی با موانعی روبهرو شوند. وقتی وارد کالج سلطنتی شدم افراد بسیار باهوشی را دیدم که در عین حال از امتیازات اجتماعی بسیاری برخوردار بودند. بسیاری از این دانشجویان به مدرسه خصوصی رفته بودند، و دپارتمان فیزیک که من در آن حضور داشتم، تحت تسلط سفیدپوستان و مردان بود. تصور کنید نگاه کردن به اطراف و نیافتن کسانی که شبیه شما باشند چگونه میتواند بر حس تعلقتان به فضا تأثیر بگذارد».
هر چه او در حرفهاش پیشرفت کرد، بیشتر متوجه شد که چگونه نابرابریهای ناشی از امتیازات اجتماعی، «جوانهای باهوش» را از فرصتهای مشابهِ همسالان خود محروم میکنند، طوری که در نهایت نمیتوانند علم را به عنوان یک مسیر شغلی برای خود انتخاب کنند.
بهنظر میرسد آنچه جِس را آرام کرده، به او کمک میکند که به راهش ادامه دهد، ارتباط با جوانان و تغییر دیدگاه آنها دربارهی علم و دانشمندان است. اما پیش از پایان گفتوگو، میخواهم از خودش بشنوم که چگونه میتواند تا این حد مثبتاندیش باشد؟ چه چیزی او را از نظر ذهنی توانمند میکند که هر روز چنین فعالیتهای خوشبینانهای انجام دهد و به آینده امیدوار بماند؟ جِس میگوید: «جامعهی بزرگی از افرادی مانند من وجود دارد، که فعالانه در پی تغییر فضای آکادمیک هستند.» و خاطرنشان میکند: «روزی به مرحله ای میرسیم که من دیگر مجبور به ادامهی فعالیتهای کنونیام نباشم، زیرا نیازی به انجام آنها نخواهد بود».
او لبخند میزند، مرا در آغوش میگیرد و با عجله میرود که دنیا را تغییر دهد.