تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
مدت مطالعه: ۵ دقیقه
سرگرم کردن کودکان در خانه کار سختی به نظر میآید بهویژه اگر در بازیهای کودکانه تجربه نداشته باشید و خیالپردازیها، کنجکاویها و هیجان بازیهای سادهی کودکی را فراموش کرده باشید. ممکن است حتی پنج دقیقه تلاش برای مشغول نگه داشتن بچهها ترسناک به نظر برسد. این نگرانی، بیحوصلگی یا احساس سردرگمی طبیعی است و برای رهایی از آن یا کماثر کردنش راههایی وجود دارد.
مهمترین نکته این است که در هر کار و فعالیتی در خانه به دنبال نکتهای برای سرگرمی و تفریح بگردید. میشود کارهای روتین مثل شستن دست و صورت یا خوردن صبحانه را از وظیفهای روزانه، به کاری سرگرمکننده تبدیل کرد. مثلاً هر یک گاز از تکه نان صبحانه آن را به شکلی تازه در میآورد و میتوان یک تصویر آشنا را در آن پیدا کرد؛ فیل، ابر، خرس یا بالون. یک راه دیگر برای تبدیل کارها به بازی وجه رقابتی دادن به آنهاست. در ادامه دربارهی شکل این رقابت گفتهایم.
ادا در نیاورید، واقعاً بازی کنید. کودکان و نوجوانان داوران دقیقی هستند و خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنید میفهمند که واقعاً اشتیاق دارید و از بازی لذت میبرید یا دارید تظاهر میکنید. بازیای را انتخاب کنید که خودتان هم از شرکت در آن لذت ببرید. از بازیهای کودکانه و سفر به دنیای بچهها خجالت نکشید، ادا دربیاورید و شوخی کنید. و وقتی دارید لذت میبرید، با کلام و حرکات به بچهها بفهمانید که از وقتگذرانی با آنها خوشحال هستید.
به بچهها نقش فعال بدهید. بزرگسالان هم گوش کردن به سخنرانی یا مجری دستورهای دیگران بودن را دوست ندارند، چه برسد به بچهها. حین انجام فعالیتهایی که شکل آزمایش و تجربه دارند (مثل انواع کاردستی) یا وقتی بچهها دارند کاری را برای بار نخست انجام میدهند و امتحان میکنند، به آنها آزادی عمل بدهید. لازم نیست نتیجهی کار از نظر شما عالی باشد، آنچه اهمیت دارد تجربه کردن بچهها است. حتی وقتی قصه میگویید، خاطره تعریف میکنید یا همراهشان کتاب میخوانید، میتوانید از آنها بخواهید باقی داستان را حدس بزنند، خودشان را جای شخصیتها بگذارند و تصمیم بگیرند، بعضی قسمتها را بازی کنند، جملههای شما را کامل کنند یا فراتر از اینها میتوانید داستانپردازی را به آنها بسپارید.
با سؤالهای خوب بچهها را درگیر داستان کنید. یک راه برای داستانپردازی همراه با بچهها پرسیدن سؤالهای پایان باز از بچهها و ساختن روایت بر اساس پاسخهای آنها است. سؤالهای پایان باز سؤالهایی هستند که جوابشان بیش از بله و خیر است و بر اساس پاسخ به آنها میتوان سؤالهای بیشتری طرح کرد. مثلاً میشود اینطور شروع کرد:
- میخواهی قصهی چه کسی را بگوییم؟
- او چه شکلی است؟
- چه پوشیده؟
- چه چیزی دوست دارد؟
- میخواهد چه کند؟ به کجا برود؟
- وقتی آنجا رفت چه چیزی میبیند؟
- وقتی … را دید به او چه میگوید؟
- حالا چه تصمیمی میگیرد؟ و …
به این ترتیب با کمک هم میتوانید قصهای با شخصیتهای محبوب و خیالی کودکتان بسازید، حتی میتوانید هر مرحله از قصه را با هم نقاشی کنید.
فرصت تجربهی دست اول و واقعی فراهم کنید. بچهها لمس کردن، مزه کردن و بو کردن را دوست دارند. برای بچههای کوچکتر بازی با آرد میتواند یک گزینهی خوب باشد. با بچههای بزرگتر میتوانید خمیرِ بازی درست کنید، شیرینی بپزید، گندم و لوبیا و عدس سبز کنید و سبزی بکارید. ساختن صابون یا شمع هم از جمله کارهایی است که به مواد اولیهی زیادی نیاز ندارد.
معطوف به هدف بازی کنید، نه معطوف به برنده شدن. مثلا به جای اینکه بگویید «ببینم کی زودتر صفحهی چهار رو رنگ میکنه!» یا «هر کی زودتر مایه کیک رو آماده کنه برنده است!»، از بچهها بخواهید کل صفحهی نقاشی را رنگ کنند یا پودر کیک را با تخم مرغ هم بزنند. در پایان کار آنها را در ارزیابی نتیجه درگیر کنید و بخواهید اشکالها یا نقاط قوت کارشان را پیدا کنند؛ اینکه اگر چه کار میکردند نتیجه بهتر میشد و بار بعد به چه چیزهایی دقت میکنند.