مرجع: Greater Good Magazine
نویسنده: مِیگن لینچ فوردِر (Meghan Lynch Forder)
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
مدت مطالعه: حدود ۱۴ دقیقه
پژوهشها نشان میدهند وقتی نوجوانان منشأ تغییر معنادار در محیط اطرافشان هستند، این عاملیت به رشد آنها کمک میکند. بسیاری از والدین به این فکر میکنند که چه کاری برای فرزندانشان انجام دهند یا آنها را به انجام چه کاری سوق دهند تا در بزرگسالی موفق شوند؟
در جواب این سؤال مهم میتوان گفت یکی از ضروریترین فعالیتها برای نوجوانان کمک به اجتماع است. بچهها میتوانند به گروههای دوستی، خانواده و حتی گروههای بزرگتر کمک عملی یا عاطفی کنند و این کمکها با رشد آنها عمیقتر و معنادارتر خواهد شد. پژوهشی در دانشگاه نبراسکا دربارهی نقش فرآیندهای فردی در رفتارهای اخلاقی و اجتماعی نوجوانان نشان میدهد که میزان بروز رفتار مشفقانه و کمک به دیگران از کودکی به نوجوانی افزایش مییابد و به این ترتیب این استریوتایپ که «نوجوانها خودخواه و خودمحور هستند» را زیر سوال میبرد.
در واقع، نوجوانی بهترین دوران برای کمک به دیگران است. تغییراتی که در مغز نوجوان رخ میدهد تواناییهای بدنی، شناختی و عاطفی جدیدی در او ایجاد میکند. مجموعهی این تواناییها سبب میشود نوجوان بتواند به اطرافیانش نفع واقعی برساند. علاوه بر این، به نظر میآید دقیقاً همین فرصت کمک به دیگران باعث پرورش مهارتهایی میشود که برای موفقیت در دوران بزرگسالی ضروری هستند.
مغز نوجوان چهطور برای یاری رساندن و حمایت کردن آماده میشود؟
یاری و حمایت معنادار چیست؟ وقتی از یاری رساندن، حمایت کردن و سهیم شدن حرف میزنیم، فقط منظورمان مهربانی کردن و کمک داوطلبانه به اینجا و آنجا نیست، گرچه آنها هم مهم هستند. کمک کردن یعنی «سهیم شدن در نتایج»؛ یعنی کارهای نوجوان منفعت قابل توجهی به دیگران برساند و در راستای یک هدف مشترک باشد. برای این نوع کمک کردن و سهیم شدن انجام کارهای کوچک و اتفاقی کافی نیست و نوجوان باید نقش مهمی در گروه (خانواده، مدرسه یا محله) بر عهده بگیرد.
دوران نوجوانی دوران بازسازیهای جدی در مغز است که به ایجاد ساختاری سریعتر و کارآمد در آن منجر میشود. تصویربرداری از مغز نشان میدهد شبکههای عصبی در دوران نوجوانی به شدت تغییر میکنند و اینها همان شبکههایی هستند که با کمک به دیگران فعال میشوند.
برای مثال، «مغز اجتماعی» (social brain) شبکهی ظریفی در مغز است که در تعامل اجتماعی فعال میشود و در سالهای نوجوانی به سرعت رشد میکند. با رشد این شبکه در مغز، توان نوجوان برای درک احساسات و دیدگاههای دیگران افزایش مییابد. این رشد و بلوغ شناختی به نوجوان اجازه میدهد روابط پیچیدهی میان نیازها و دیدگاههای دیگران را بفهمد و بتواند تشخیص دهد به چه کسی و چهطور کمک کند.
یک منطقهی دیگر مغز که در این سالها رشد میکند «سیستم پاداش» (reward system) است. این سیستم احساسات مثبت نوجوان را از تجربههای تازه و هیجانانگیز افزایش میدهد. همین قسمت مغز است که در خطرپذیری نوجوان فعال میشود و به همین دلیل هم بسیاری والدین را میترساند. اما پژوهش مشترکی که توسط گروهی از متخصصان نورولوژی در دانشگاههای کارولینای شمالی و دانشگاه کالیفرنیا انجام شده، نشان میدهد همین تغییر در مغز که باعث طغیانگری و خطرپذیر نوجوان میشود، در عین حال محرکی است برای بروز رفتارهای مشفقانه و حمایتی.
نوجوانان چه سودی از کمک کردن و سهیم شدن میبرند؟
کمک کردن نه فقط به نفع کسی است که کمک را دریافت میکند، بلکه فردی که خدمتی میرساند و کمک میکند هم از آن سود میبرد. مجموعهای از تحقیقات دانشگاهی دربارهی ارتباط میان مسائل سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب با فعالیتهای داوطلبانه و مشارکتهای اجتماعی نشان میدهد بزرگسالانی که به دیگران کمک میکنند حس و حال بهتری را گزارش دادهاند و سطح پایینتری از استرس را تجربه میکنند و بهطور کلی مشکلات سلامت روان در آنها کمتر است. همین حالتها در خصوص نوجوانان هم صادق است، و البته مشارکت در فرآیندهای اجتماعی برای آنها منافع دیگری هم دارد.
برای مثال، با فعالتر شدن سیستم پاداش در مغز ممکن است نوجوان ارزش بیشتری برای کمک کردن قائل شود و به دنبال آن احساس رضایت بیشتری کند. به نظر میآید در خانوادههایی که یاری رساندن و کمک کردن به گروههایی غیر از خانواده و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی جایگاه ویژهای دارد و ارزش به شمار میآید، نوجوان احساس پاداش بسیار بیشتری میکند. افزون بر این، در پژوهش دیگری در دانشگاه کالیفرنیا دربارهی ارتباط سلامت روان با کمکهای روزانه در خانواده، نوجوانان گزارش دادهاند در روزهایی که توانستهاند به خانوادهشان کمکی بکنند، احساس شادمانی بیشتری داشتند.
مطالعهی دیگری در دانشگاه اورگان نشان میدهد دانشآموزانی که کمک و همکاری از ویژگیهای بارز آنها است، محبوبتر از دانشآموزانی هستند که برای به دست آوردن جایگاه و تأیید اجتماعی از ترساندن و قلدری استفاده میکنند. در دوران نوجوانی، به دلیل تغییرات هورمونی آغاز دوران بلوغ، محبوبیت در میان همسالان بسیار مهم است و نوجوانان حساسیت زیادی به حس تعلق و جلب احترام همسالان خود دارند.
کمک کردن فقط بر احساس رضایت اثر نمیگذارد، بلکه باعث کاهش استرس هم میشود. این اثر در دوران نوجوانی بسیار مهم است، چون بدن و مغز نوجوانان بیش از دیگر گروههای سنی به فشارهای پیرامونی حساس است و واکنش نشان میدهد.
مهمتر از اینها، روحیهی حمایت و کمک باعث میشود نوجوانان تجربههایی به دست آورند و مهارتهایی کسب کنند که در آینده و در مراحل مختلف زندگی به آنها احتیاج مبرم دارند، تجربهها و مهارتهایی مثل استقلال، هویت و صمیمیت. سهیم شدن معنادار در زندگی دیگران به نوجوان کمک میکند اثرگذاری مثبت و واقعی در دنیا را تجربه کند و این باعث میشود اعتماد به نفس لازم برای استقلال و عاملیت در او ایجاد شود. وقتی کمک و مشارکت جمعی نوجوان به رسمیت شناخته شود، او متوجه میشود چه جایگاه و ارزشی در دنیا دارد. این دقیقاً همان چیزی است که به پایان یافتن جدال هویت در نوجوان کمک میکند و سبب میشود او تصویر دقیقتری از خود در جهان بهدست آورد. یک دستآورد دیگرِ فعالیتهای اجتماعی معنادار ایجاد صمیمیتی است که برای شکل دادن به روابط مثبت و بلندمدت در بزرگسالی لازم و حیاتی است.
نوجوانان چگونه میتوانند کمک معنادار کنند؟
ارتباط نوجوان با افرادی خارج از دایرهی خانواده به او اجازه میدهد در زمینههای متفاوتی تآثیر داشته باشد. مشارکت خانوادگی و اجتماعی نوجوان میتواند فعالیتهایی نظیر اینها را در بر بگیرد:
خانواده. با بزرگتر شدن نوجوان و افزایش تواناییهای شناختی، نقش او به عنوان نیروی کمکی خانواده مهمتر میشود و میتواند در کارهایی مثل تمیز کردن، آشپزی و نگهداری از خواهران و برادران کوچکترش نقشی عملی و مؤثر ایفاد کند.
اما کمک معنادار به خانواده فراتر از این وظایف است. نوجوان نیاز دارد نقشی واقعی در کارکرد خانواده داشته باشد؛ مثل مشارکت در تصمیمگیری دربارهی مسائل مختلف از انتخاب غذا تا رویههایی مثل ساعت خواب و زمان انجام تکالیف. مشارکت در تصمیمگیریها به این معنا نیست که نوجوان مستقل از والدین تصمیم بگیرد و این تصمیم را عملی کند، یا نظر والدین و دیگر اعضای خانواده اهمیت نداشته باشد، بلکه به این معناست که احساسات و قضاوتهای او نیز بخشی از روند تصمیمگیری باشد. حتی اگر نظرهای او در همهی تصمیمها بازتاب پیدا نکند، ولی به دقت و همتراز با نظر دیگران سنجیده و شنیده شود.
آثار سهیم شدن در خانواده فراتر از خانه است. پژوهشها نشان میدهند نوجوانان کمسالتری که در تصمیمگیریهای خانواده مشارکت داشتهاند، خود را بهتر با شرایط دبیرستان/متوسطه دوم تطبیق میدهند، در مدرسه باانگیزهتر هستند و حرمت نفس آنها در قیاس با همسالانی که چنین فرصتهایی نداشتهاند، بالاتر است. احساس نقش داشتن در خانواده، احساس مسئولیت نوجوان را تقویت میکند و حتی رفتارهای خطرناک نوجوان را کاهش میدهد.
اما یک خطر در کمک به خانواده وجود دارد: کارها و وظایف نوجوان به دلیل بیماری جسمی یا روانی والدین یا به دلیل ضربههای روحی (تراما) در خانواده بیشتر و بیشتر شود و بار این وظایف بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی آنها اثر گذارد.
همسالان. پژوهشی دربارهی اثر حمایت والدین و دوستان بر مسائل عاطفی نوجوانان نشان میدهد که دوستان منبع اصلی حمایت اجتماعی نوجوانان هستند و روابط دوستانه مهمترین روش کمک کردن و سهیم شدن است. هر چه موازنهی قدرت در روابط دوستانهی همسالان برابرتر باشد، نوجوان نقش مهمتری در روابط پیدا میکند؛ نقشی که در بیشتر موارد در ارتباط با بزرگسال شکل نمیگیرد. این نقش ممکن است شامل حمایت عاطفی، نظر دادن و برنامهریزی باشد.
علاوه بر کمک به یکدیگر، دوستان نوجوان یکدیگر را برای سهیم شدن بیشتر تشویق میکنند. وقتی دانشآموزان راهنمایی/متوسطهی اول و دبیرستان/متوسطهی دوم باور داشته باشند که کمک کردن یک هنجار اجتماعی در گروه دوستانهشان است، یا وقتی به خاطر کمک کردن از سوی دوستان بازخورد مثبت میگیرند، بیشتر احتمال دارد به همکلاسیها کمک کنند یا برای گروه پولی خرج کنند. نوجوانانی که به دیگران کمک میکنند دوستان نزدیک خود را به کمک کردن تشویق میکنند.
هر قدر که برنامههای نوجوان فشرده و شلوغ باشد، لازم است زمانی را با دوستان خود صرف کند تا فرصت خندیدن و درد دل کردن و ایجاد رابطهی صمیمانه را داشته باشد.
مدرسه. سهیم شدن معنادار در مدرسه باعث میشود دانشآموز بتواند اثری برجسته و مهم در محیط مدرسه به جا گذارد. این یعنی دانشآموزان راهنمایی/متوسطهی اول و دبیرستان/متوسطهی دوم در فرآیند تصمیمگیری دربارهی درسها، روال کلاس و سیاستهای مدرسه دخیل باشند. چیزهایی مثل فرصت انتخاب نحوهی نشستن در کلاس، فعالیتهای یادگیری یا فرآیند ارزیابی راههایی برای مشارکت دادن معنادار دانشآموزان است. مشارکت در تصمیمگیری در مدرسه انگیزهی دانشآموزان و ارتباط آنها با محیط مدرسه را افزایش میدهد.
ایجاد شورای دانشآموزی فعال هم از راههایی است که دانشآموزان میتوانند مشارکت معنادار در ساز و کارهای مدرسه داشته باشند. انجمنهای دانشآموزی هم فرصتی برای اثرگذاری واقعی بر همگروهیهاست. روش دیگر اجرای پروژههای یادگیری از راه خدمت در مدرسه و با کمک دانشآموزان است.
البته همهی مدرسهها از منابع و دانش لازم برای فراهم کردن فرصت برابر سهیم شدن برای دانشآموزان برخوردار نیستند. برای این دانشآموزان برنامههای مراکز محلی مثل فرهنگسراها و خانههای علم روش مناسبی است.
جامعه. نوجوانان هم از نظر بدنی و هم از نظر شناختی قادر به کمک کردن و سهیم شدن در جامعه و محیط اطراف خود هستند. برای داشتن تجربهی غنیتر، بهتر است نوجوان بتواند اثری را که بر سازمان یا گروهی میگذارد بسنجد و فرصت پیدا کند دربارهی معنای کمکی که میکند بازاندیشی و تأمل کند.
نوجوانان برای هر شکلی از مشارکت جمعی و حضور در فعالیتهای خدمترسانی و نیکوکاری نیاز به حمایت و پشتیبانی والدین دارند. مهمترین شکل حمایت این است که به عنوان افرادی عاقل، بالغ، مسئول و توانمند به رسمیت شناخته شوند. نوجوانان وقتی شکوفا میشوند که فرصت کمک کردن و سهیم شدن معنادار در جمع خانواده، دوستان، مدرسه و جامعه را داشته باشند. با این روش است که آنها به بزرگسالانی تبدیل میشوند که میتوانند تغییری معنادار در دنیا ایجاد کنند.