مرجع: ادوتوپیا
نویسنده: Rebecca Alber
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۸
مدت مطالعه: حدود ۶ دقیقه
ربکا آلبر، مدرس دانشگاه کالیفرنیا نوشتهاش دربارهی تعیین مقرراتی برای کلاس در نخستین روزهای مدرسه را با یک اعتراف آغاز میکند: به شاگردانم اجازه میدهم سر کلاس آدامس بجوند، چون خودم هم میجوم؛ وسط کلاس گلویم خشک میشود و آدامس تنها چیزی است که به من کمک میکند. با این اعتراف میخواستم بگویم اگر قانون یا رویهای برای کلاس میگذارید، خودتان هم باید به آن عمل کنید، اگرنه دوگانگی شما را از چشم شاگردانتان میاندازد. او در مقالهای که برای وبسایت اِدوتوپیا نوشته به سه راهکار طلایی برای تعیین قوانین و چارچوبهای کلاس در همان هفتهی اول مدرسه اشاره میکند.
به رویههایی که تعیین میشود وفادار بمانید
قوانین و مقررات سفت و سختاند و رعایت نکردنشان «عواقب» دارد، اما رویههای کلاسی به یادآوری نیاز دارند. تعیین رویه و روتین برای کلاس بسیار بسیار مؤثرتر از قوانین و مقررات است. وقتی قانونی تعیین میکنید، چارهای ندارید جز اینکه به آن وفادار بمانید. در این شرایط دانشآموزان همواره منتظر هشدار و اخطارند و بعد از آن هم عواقب و تنبیه بهخاطر سرپیچی از قانون. نمیشود با قوانین مثل روتینها و رویهها برخورد کرد. اگر سر وقت بودن یک قانون باشد، دانشآموزی که چند ثانیه دیر کرده، قانون را زیر پا گذاشته و ما نمیتوانیم به او بگوییم «دیروز یادآوری کرده بودم که سر وقت بیایید». وضع کردن قانون به این معنا است که اگر کسی حتی چند دقیقه دیر کند، باید منتظر چنین جملهای باشد «اولین بار است که دیر کردی. بار بعدی توبیخ میشوی». و اگر یک بار دیگر دیر کند، هر تنبیهی که در نظر گرفتهاید اجرا میشود. اما رویهها، مثل «قوانین» شدید و تند و تیز نیستند. رویهها را میتوان با یادآوری جا انداخت و به رفتاری روزمره و عادتی همیشگی تبدیل کرد.
بچهها به رفتارهای شما به عنوان معلم و مربی نگاه میکنند و انتظار دارند به گفتهتان عمل کنید و به رویهها و قوانینی که برای کلاس تعیین کردهاید، وفادار بمانید. ما به عنوان معلم باید انتخاب کنیم که کدام حوزهها به قوانین و رفتارهای سفتوسختتر و جدیتر نیاز دارند و کدام حوزهها با تعیین رویهها و تبدیل آنها به عادت جمعی بهتر پیش میروند. تبدیل همهچیز به قانون ضرورتی ندارد و انتخاب تعداد معدودی قانون مفید که برای مدیریت یک کلاس خوب لازم هستند، کافی است.
رویهها، جایگزین قوانین سفت و سخت
بعضی از رفتارها و رویهها به سادگی قابل توضیح هستند و درک میشوند، و بعضی از آنها کمی پیچیدهتر و عمیقترند. این دستهی دوم را در ردهی قوانین قرار دهید. مثلاً اینکه همه باید حین درس سر جایشان بنشینند. برای بچهها توضیح دهید که در چه موقعیتهایی میتوانند صندلیشان را ترک کنند: مثلاً برای تراشیدن مداد، برداشتن دستمال، نشان دادن تکالیف به معلم، رفتن به دستشویی. توضیح دهید هر کس که بلند میشود، در واقع باید «مأموریتی» داشته باشد و بلافاصله پس از انجام آن سر جایش برگردد. اینطوری وقتی یکی از بچهها در حال پرسه زدن میان میز و نیمکتها و گفتوگو با همکلاسیهایش دربارهی موضوعی غیردرسی است، میتوانید بپرسید چه مأموریتی دارد؟ آیا این مأموریت در فهرست کارهای مجاز و موجه کلاس هست یا نه؟ در قالب اهداف این زنگ و این جلسه میگنجد یا نه؟ به این ترتیب با ملایمت یادآوری کردهاید و خبری از هشدار و تنبیه و عواقب کار هم در میان نیست. در حقیقت، نکتهی کلیدی «یادآوری» است. رویهها و روالهای کلاسی به یادآوری نیاز دارند، نه به هشدار و اخطار و توبیخ.
هیچ محدودیتی برای تعیین رویهها و چارچوبهای رفتار کلاسی وجود ندارد، فقط باید مطمئن شوید هرکدام از آنها از همان روز اول برای تمام دانشآموزان واضح و روشن است.
شفافیت
قوانین، رویهها، روالها و چارچوبها باید روشن و مشخص باشند و بچهها با ذکر مثال و نمونه از همان روز اول متوجه شوند که در موقعیتهای مختلف چه انتظاری از آنها دارید. اگر یک قانون کلی مثل «همه به یکدیگر احترام میگذاریم» را تعیین کردهاید، با چند مثال و نمونه باید به آنها نشان دهید که احترام به چه معنا است، منظور از احترام به همدیگر در کلاس چیست و چه مصداقهایی دارد.
یک بارش فکری راه بیندازید و از همه بخواهید مثالهایی از بیاحترامی به دیگری را بیان کنند، خودتان هم نمونههایی اضافه کنید. بچهها همیشه فراتر از سطح انتظار ما هستند و پیشنهادهای خوبی در آستین دارند. به همین دلیل مهم است که بخشی از فرآیند تعیین قوانین و رویههای کلاسی باشند. به این ترتیب رویهها و چارچوبها و قوانینی را که خودشان در تعیین آنها نقش داشتهاند را عمیقتر درک میکنند.