تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۳۹۷
مدت مطالعه: ۱۴ دقیقه
برای اولین بار در تاریخ بشر، نسلی به دوران نوجوانی قدم گذاشته که زندگی بدون اینترنت و تلفن هوشمند را تجربه نکرده است. جین توئِنگ (Jean M. Twenge)، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی سندیهگو نسلی را که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۷۳ تا ۱۳۹۰ خورشیدی) به دنیا آمدهاند، آینسل مینامد؛ نسل برخوردار از آیفون و آیپد که به هنگام رونمایی اولین آیفون در سال ۲۰۰۷ نخستین سالهای نوجوانی را تجربه میکرد. این نسل با تکنولوژی و تلفنهای هوشمند بزرگ شده، اغلبشان پیش از ورود به دبیرستان عضو اینستاگرام هستند و هیچ خاطرهای از دنیای بدون اینترنت ندارند.
با گسترش استفاده از تلفنهای هوشمند و تبلتها، موضوع محدود کردن زمان استفاده از نمایشگر (screen time) در سنین مختلف، از کودکی تا نوجوانی، را به بحثی داغ بدل کرد، بحثی طولانی که همچنان ادامه دارد اما هنوز هم گوشههایی از آن ناروشن و مبهم باقی مانده است. واقعیت قطعی این است که تلفنهای هوشمند همهی ابعاد زندگی نوجوانان را به شدت تغییر داده، از ماهیت تعامل اجتماعی تا سلامت روان و این تغییر به تبدیل و تحول الگوهای زیستی و هماهنگی با نیازهای روحی و فیزیکی انسان دارد، نیازهایی که کمابیش بیتغییر باقی ماندهاند.
به باور خانم توئنگ این نسل از لحاظ جسمی ایمنتر از نسلهای پیش است و رفتارهای پرخطر کمتری دارد. نوجوانان امروز به جای بیرون رفتن، بیشتر وقت خود را در اتاقشان میگذرانند اما به لحاظ روانی، در مقایسه با نسلهای پیش بسیار آسیبپذیر هستند. او فراگیری تلفنها، تبلتها و کنسولهای بازی، و همزمانی آنها با گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی را به «زلزله»ای تشبیه میکند که زندگی نوجوانان را دگرگون کرده و عواقب بلندمدت آن هنوز روشن نیست. به گفتهی او دلایل قانعکنندهای وجود دارد مبنی بر اینکه تلفنهایی که در دست بچهها گذاشتهایم بر میزان شادی آنها اثر منفی دارد.
دکتر توئنگ بیش از ۲۵ سال موضوع تفاوت نسلها را بررسی و چندین کتاب در این زمینه منتشر کرده است. کتاب جدید او، آینسل، تابستان ۲۰۱۷ به چاپ رسید. او میگوید: «بیاغراق میتوان گفت آینسل (همان نسلی که بین سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۰ خورشیدی به دنیا آمدهاند) در مرز بدترین بحران سلامت روان دهههای اخیر قرار دارد. این وضعیت تا حد زیادی به تلفنهای هوشمند مربوط است.»
او با مقایسهی نشانههای دوران نوجوانی در نسلهای پیش و گرایشهای نوجوانان نسل جدید اطلاعات جالبی ارائه میدهد: «سالها پیش سیگار کشیدن میان نوجوانان نشانی از بزرگ شدن بود اما در نسلهای بعدی سیگار جذابیت خود را از دست داد. پیشتر از آن در امریکا گرفتن گواهینامهی رانندگی یا تنها بیرون رفتن نشانه استقلال بود، اما امروز اینها هم اهمیت و جذابیتشان را برای نوجوانان از دست دادهاند. در گذشته بیشتر بچهها تا پیش از گرفتن دیپلم، گواهینامه میگرفتند اما این رقم در نسل آیفون بسیار پایین آمده و اغلب وقتی به فکر گواهینامه میافتند که والدین دیگر آنها را به مقصد نمیرسانند پس به اجبار به رانندگی تن میدهند.»
یک تغییر رفتار دیگر در این نسل، کاهش میزان کار کردن است. نوجوانان نسلهای پیش برای داشتن پول توجیبی و پرداخت پول بنزین و گردش با دوستانشان به کارهای ساده، موقت و پارهوقتی مثل مراقبت از کودکان یا کار در سوپرمارکت میپرداختند. در دههی ۱۹۷۰، ۷۷ درصد دانشآموزان سال چهارم دبیرستان کار میکردند اما در سال ۲۰۱۰ این رقم به ۵۵ درصد کاهش یافت.
خانم توئنگ با بررسی نشانههای بالا در کنار علائمی چون وقت گذرانی جدا از والدین یا داشتن دوست پسر/دختر نتیجه میگیرد که آینسل در مجموع گرایش دارد پذیرفتن مسئولیتهای زندگی به عنوان یک بزرگسال و گذار به بزرگسالی را به تعویق بیندازد: «در حال حاضر، ۱۸ سالههای این نسل مانند ۱۵ سالههای نسل پیش عمل میکنند و ۱۵ سالهها مثل ۱۳ سالهها. به بیان دیگر، دوران کودکی تا سالهای ورود به دبیرستان ادامه دارد.»
اما چرا این نسل میخواهد مسئولیتها و لذت بزرگسالی را به تأخیر بیندازد؟ خانم توئنگ به تلاطمهای اقتصادی و شیوهی فرزندپروری اشاره میکند: «در وضعیت اقتصادی امروز که داشتن تخصص و تحصیلات معمولاً عامل درآمد بیشتر است، والدین تمایل دارند فرزندانشان به جای کارهای پارهوقت و دمدستی در خانه بمانند و درس بخوانند تا آیندهی شغلی بهتری داشته باشند. بچهها هم از این انتظار استقبال میکنند. البته در خانه ماندن لزوماً به این معنا نیست که این نسل واقعاً بیشتر از نسل قبل درس میخوانند؛ بلکه بیشتر وقت آنها صرف تلفن همراه میشود. افزون بر این، با وجود گذران وقت بیشتر نوجوانهای امروز در خانه نمیتوان گفت این همجواری موجب نزدیکتر شدن آنها به خانوادهها شده است.»
یکی از نوجوانانی که دکتر توئنگ با او مصاحبه کرده است میگوید: «ما فقط پدر و مادرمون رو از سرمون باز میکنیم تا بتونیم با دوستهامون حرف بزنیم. کل تابستون گذشته من بیشتر از اینکه با آدمهای واقعی وقت بگذرونم با گوشیم وقت گذروندم، اونقدر که جای دراز کشیدنم روی تختم فرو رفته!»
یکی از یافتههای قابل توجه در پژوهشهای این محقق رضایت والدین از در خانه ماندن بچهها است: «بیشتر والدین هم از این وضعیت رضایت دارند چون نگران هستند نوجوانانشان بیرون بروند و دور از چشم آنها مواد یا مشروبات الکلی مصرف کنند، روابط جنسی داشته باشند یا با ماشین ماجراجویی کنند. این موارد گرچه رفتارهای پرخطر به شمار میآیند اما حضور نوجوان در خانه به این معنی نیست که دیگر جای نگرانی وجود ندارد.»
در میان نوجوانان آمریکایی میزان وقت گذرانی با دوستان از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ بیش از ۴۰ درصد کاهش داشته است. این آمار مربوط به هر نوع وقت گذرانی همهی نوجوانان است: درسخوانها و درسنخوانها، ورزشکارها، پولدارها و بیپولها؛ از درسخواندن با هم گرفته تا ورزش کردن و پارک رفتن و گردش کردن. حالا همهی این کارها تبدیل شده به اپلیکیشنها و وبسایتهایی در فضای آنلاین.
تمایل به دنیای آنلاین به معنای رضایت نوجوانها است؟
علاقهی نوجوانها به گذران وقت با گوشی تلفنشان این تلقی را ایجاد میکند که این وقتگذرانی در دنیای آنلاین باعث رضایت بیشترشان میشود اما یافتههای حاصل از پژوهشها چیز دیگری می گویند. نهاد ملی سوءمصرف مواد مخدر امریکا که بیش از سه دهه دانشآموزان مقطع هشتم تا دوازدهم را سالانه از طریق پرسشنامه بررسی میکند، اعلام کرده است که در سالهای گذشته مدت استفاده از دستگاههای دارای نمایشگر مثل لپتاپ، تلفن هوشمند، تبلت و انواع دستگاههای بازی افزایش چشمگیری داشته است. یکی از سؤالهایی که در پرسشنامههای سالانه طرح میشود دربارهی نحوه سپری کردن اوقات فراغت و میزان کار با دستگاههای الکترونیک است. نتیجهی این بررسی نشان میدهد احتمال نارضایتی میان نوجوانانی که بیش از حد متوسط با دستگاههای دارای نمایشگر وقت میگذرانند، بیشتر است و در مقابل، نوجوانانی که زمان کمتری با این دستگاهها سپری میکنند شادتر هستند.
خانم تئونگ میگوید: «هیچ استثنایی هم وجود ندارد. هر گونه فعالیت با دستگاههای هوشمند شادی و رضایت را کمتر میکند و همهی فعالیتهای دور از نمایشگرها شادی و رضایت را افزایش میدهند. بر اساس یافتههای این پژوهش صرف ۱۰ ساعت در هفته در شبکههای اجتماعی زمان زیادی است. دانشآموزان کلاس هشتم که ۱۰ ساعت یا بیشتر در هفته در شبکههای اجتماعی وقت میگذرانند، ۵۶ درصد بیشتر احتمال دارد اظهار نارضایتی کنند. اما صرف ۶ تا ۹ ساعت زمان در هفته در شبکههای اجتماعی هم احتمال نارضایتی را ۴۷ درصد افزایش میدهد.»
افسردگی و ابزارهای الکترونیک
افسردگی هم وضعیتی شبیه به رضایت از زندگی دارد. هرچه نوجوان وقت بیشتری با این دستگاهها صرف کند، احتمال گزارش نشانههای افسردگی هم بالاتر میرود. بچههای کلاس هشتم که از شبکههای اجتماعی زیاد استفاده میکنند، ۲۷ درصد بیشتر از باقی بچهها نشانههای افسردگی را گزارش میکنند.
ارتباط متقابل میان افسردگی و استفاده از تلفن هوشمند چنان قوی است که به گفتهی نیک بیلتن (Nick Bilton)، نویسندهی حوزهی تکنولوژی، سیاست برخی از مدیران سیلیکون وَلی این است که استفاده از تلفن را برای فرزندان خود محدود کنند. حتی استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل، استفادهی فرزندان خود از تلفن هوشمند را محدود میکرد.
احتمال فکر کردن به خودکشی یا نقشه کشیدن برای آن میان نوجوانانی که روزی سه ساعت یا بیشتر از دستگاههای الکترونیک استفاده میکنند ۳۵ درصد بیشتر است. آمار دیگری که شاید غیرمستقیم به این موضوع مربوط باشد این است که از سال ۲۰۰۷ نرخ قتل میان نوجوانان پایین آمده اما نرخ خودکشی افزایش یافته است. البته محققان تأکید میکنند که عوامل متعددی در ایجاد افسردگی و خودکشی نقش دارند و تکنولوژی تنها یکی از آنها است.
ادامهی تأثیر تکنولوژی در دوران بزرگسالی
تأثیر تلفنهای هوشمند فقط به تجربهی کودکی و نوجوانی محدود نمیشود. حضور مداوم این تلفنها احتمال دارد بر بزرگسالی این نسل هم تأثیر بگذارد. نوجوانی دورهای است که مهارتهای اجتماعی در فرد شکل میگیرد و حال که نوجوانان زمان کمتری در حضور دوستان سپری میکنند، فرصت کمتری برای تمرین این مهارتها دارند. گذران وقت با دیگران به بچهها یاد میدهد چهطور احساسات دیگری را بشناسند و درک کنند و احساسات خود را بیان و مدیریت کنند. خانم توئنگ پیشبینی میکند: «ممکن است در آینده با افرادی روبهرو باشیم که نمیدانند چهطور میشود احساسشان در صورتشان نشان دهند اما میدانند چه صورتکی باید برای دیگری بفرستند.»
ارتباط تلفنهای هوشمند با فشارهای روانی
شبکههای اجتماعی روز و شب در دسترس هستند و یک نگرانی دیرپای نوجوانی را تشدید میکنند: ترس از طرد و کنار گذاشته شدن. شاید نوجوانانِ نسلِ آیفون کمتر بیرون بروند یا با دوستانشان وقت بگذرانند، اما وقتی با دوستانشان هستند سعی میکنند همهی لحظات را با عکس و فیلم ثبت کنند و در شبکههای اجتماعی مختلف به اشتراک بگذارند. بچههایی که دعوت نمیشوند همهی این عکسها و فیلمها را زیر و رو میکنند و بیشتر از پیش احساس طرد شدن خواهند داشت.
دخترها بیش از پسرها از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و از همینرو میزان احساس طردشدگی در آنها بیشتر است. بنابر تحقیقی در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ احساس طرد شدن دختران ۴۷ درصد افزایش یافته ولی این درصد میان پسران ۲۷ درصد بوده است.
از سوی دیگر، نوجوانانی که عکسها و فیلمهای ارتباطاتشان را به اشتراک میگذارند هم اغلب احساس فشار میکنند چون بیصبرانه منتظر دریافت بازخوردها هستند و اگر تعداد این بازخوردها کم یا منفی باشد، سرخورده میشوند.
نسل آیفون محکوم به تحمل فشار است؟
تکنولوژی برجستهترین ویژگی بشری در دنیای امروز است و محدود کردن استفاده از تکنولوژی برای نسلی که عادت کرده همیشه آنلاین باشد، ممکن نیست. اما آیا این امر غیرممکن به این معنا است که آینسل چارهای جز دست و پنجه نرم کردن با عوارض تکنولوژی و دنیای آنلاین ندارد و باید با افسردگی، میل به خودکشی یا مهارتهای رشدنیافته ارتباطی زندگی کند؟ پاسخ منفی است. بسیاری از محققان راه حل پرهیز از آثار منفی تکنولوژی برای نوجوانان را در محدود کردن و تعریف و تعیین ساختارها و قواعد قابل اجرا برای استفاده از دستگاههای الکترونیک میدانند تا عوارض روحی و جسمی آن تحت کنترل باشد. یک نوجوان معمولی در طول روز در حدود دو ساعت و نیم با دستگاههای الکترونیک مشغول است. تعیین حد و مرز در همین حدود و استفاده از اپلیکیشنها و امکانات کنترل دستگاه الکترونیک میتواند مانع شکل گرفتن عادتهای افراطی در کودکان و نوجوانان شود. متخصصان پیشنهاد میدهند تا آنجا که ممکن است سن استفاده شخصی از تلفنهای هوشمند و دستگاههای الکترونیک شخصی را به تعویق بیندازیم و در صورتی که به استفاده از تلفن همراه نیاز است، تلفنهای معمولی و غیرهوشمند را در اختیار بچهها بگذاریم.