منبع: edutopia
نویسنده: سارا گونسر (Sarah Gonser) مدیر ویراستاریِ ژورنال اِدوتوپیاست. مقالههای او که معمولا به بررسی موضوعات مرتبط با آموزش، سیاست و مسائل اجتماعی میپردازند در نشریههای معتبر دیگری نظیر نیویورک تایمز، واشنگتن پست و آتلانتیک نیز منتشر شدهاند. در این مقاله، او نکات عملی و آزمودهشدهای را به معلمان ارائه میدهد تا بتوانند با مهربانی و همدلی به مشکلات دانشآموزان پاسخ دهند، بدون آنکه بار این مشکلات را بر دوش خود بگذارند. نویسنده در این مقاله به اهمیت حفظ مرزهای سالم بین زندگی حرفهای و شخصی معلمان اشاره و همچنین راهکارهایی را برای مدیریت احساسات و فشارهای روانی ناشی از مواجهه با بحرانهای مربوط دانشآموزان معرفی میکند.
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۳
مدت مطالعه: ۱۰ دقیقه
شایلا اوینگ که معلم زبان انگلیسی و نمایش بود تا سال ۲۰۲۰ هرگز دچار پوسیدگی دندان نشده بود، اما وقتی در آن سال درد شدیدی در ناحیه دندان تجربه کرد، متوجه شد که مشکل از دندانهایش نیست. دندانپزشک او تشخیص داد که شایلا آنقدر دندانهایش را از شدت استرس و اضطراب روی هم فشار داده که اگر همینطور ادامه دهد، مشکلات جدی برای سلامتش پیش خواهد آمد، مگر اینکه اقداماتی برای کاهش استرس و اضطراب ناشی از کار انجام دهد.
شایلا در ماههای ابتدایی همهگیری کرونا بطور مستمر از دانشآموزان و معلمان حمایت میکرد. مشکل بیخوابی پیدا کرده بود. تلاش میکرد اشتیاقی را که قبلا به کارش داشت حفظ کند و با اضطراب دائم و خستگی مداوم زندگی میکرد. او این موضوع را در مقالهای در نشریهی Education Week شرح دادهبود.
تابستان ۲۰۲۴، بعد از چند سال مشاوره و درمان برای بازگشت زندگی به حالت عادی، شایلا به عنوان مدیر جدید دبیرستان پِکین در ایالت ایلینوی، برای سال تحصیلی جدید آماده میشود. او علائمی را که پیشتر در سال ۲۰۲۰ تجربه کرده بود، اینطور توصیف میکند: هزینهای که برای دلسوزی بیش از حد پرداخت کردم؛ هزینهای اجتنابناپذیر که ناشی از تلاش مداوم برای همدلی با زندگی و مشکلات دانشآموزانش بود. و ادامه میدهد: «چیزی که فهمیدم این بود؛ نمیتوانید بدون هزینه به دیگران کمک کنید. من باید متوجه میشدم که چه چیزی باعث شده بود حال روحی و جسمیام به هم بریزد.»
آموزش برای تابآوری
معلمان تازهکار معمولا برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان ـ بدون اینکه بار عاطفی زیادی را به دوش بکشند ـ آموزش نمیبینند. پاتریشیا جنینگز (Patricia Jennings) ، استاد آموزش در دانشگاه ویرجینیا میگوید: «معلمان داستانهای تلخ و تراژیکِ دانشآموزان را میشنوند و این میتواند روحیهی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.» او اضافه میکند: «بدون داشتن مهارتها و آموزشهای لازم برای رویارویی با این موقعیتها، استرسها و ناراحتیهای همدلانه به فشارهای عاطفی موجود در تدریس اضافه میشود.»
همدلی با دانشآموزان لازم و قابل تقدیر است، اما «وقتی این همدلی به استرس تبدیل شود، خطراتی به دنبال دارد.» جنینگز و پژوهشگر همکارش هلن مین (Helen H. Min) در بررسی تحقیقی خود در سال ۲۰۲۳ مینویسند: پرورش همدلی از طریق تمرین شخصی یا برنامههای آموزشی حرفهای مانند CARE* که بر آگاهی احساسی، تابآوری و مرزبندیهای شخصی تأکید دارد، معلمان را برای «پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان و محافظت از خودشان در برابر اثرات منفی استرس همدلانه» آماده میکند.
ما از معلمان باتجربه درخواست کردیم که راهکارهایی برای تعیین مرزهای عاطفی سالم با دانشآموزان ارائه دهند؛ استراتژیهایی که به معلمان تازهکار کمک میکند تا با مهربانی و مسئولیتپذیری عمل کنند، بدون اینکه بیش از حد درگیر مشکلات دانشآموزان شوند. در این راستا، صدها معلم در شبکههای اجتماعی ما پاسخ دادند. بهترین نکات را در ادامه میخوانید:
۱- گروه حمایتی خود را پیدا کنید
بهعنوان یک معلم جدید، با منابع حمایتی موجود در مدرسهی خود آشنا شوید و و شیوهی مرتبط کردن دانشآموزان به این افراد و خدمات را بیاموزید. شایلا میگوید: «اغلب اوقات، افرادی که به حرفههای مراقبتی مانند تدریس وارد میشوند، منزوی میشوند. آنها احساس میکنند تنها خودشان میتوانند به این دانشآموز کمک کنند.» او میافزاید: «این یک وضعیت خطرناک است. قرار نیست شما این بار سنگین را به دوش بکشید و برای انجام آن نیز آموزش ندیدهاید.»
«وقتی مشکلی برای دانشآموزان پیش میآید، به دیگر بزرگسالان در مدرسه اطلاع دهید.» این پیشنهادِ جان استیونسون (John Stevenson)، معلم موسیقی دبیرستان است. او میافزاید: «فورا با سایر اعضای تیم حمایتی خود—مدیران و مشاوران—دوست شوید و از همان ابتدا که یک دانشآموز دربارهی مشکلی با شما صحبت میکند، آنها را در جریان بگذارید. همهچیز را مستند کنید و یادداشتهای خود را در اسرع وقت به شخص دیگری در تیم بفرستید.»
لورا برادلی (Laura Bradley) یک معلم با تجربهی دیگر میگوید که باید در مقابل وسوسهی تلاش برای حل تمام مشکلات، آن هم به تنهایی، مقاومت کنید: «واقعیت این است که برای رسیدگی به این مسائل، یک تیم مورد نیاز است. من یک حریم شخصی برای خودم تعیین کردهام که بر اساس آن سعی میکنم یک حلقهی حمایتی از افراد تیم (مانند همکاران، مدیران، یا مشاوران) برای خودم ایجاد کنم و به این ترتیب همهی فشارها و مسئولیتها را بهتنهایی به دوش نکشم.»
۲- از ابتدا برای دانشآموزانتان روتینهای مراقبتی تنظیم کنید.
مدتها قبل از اینکه دانشآموزان کنترل خود را از دست بدهند و نیاز به بازیابی آرامش و تعادلشان داشته باشند، بهتر است آنها را با گزینههای مراقبتی، منابع و فرآیندهای موجود آشنا کنیم. وقتی چلسیا نلسون (Chelsea Nelson) متوجه میشود که عملکرد یکی از دانشآموزانِ کلاس مثل همیشه نیست و دچار بینظمی شده، با او وارد یک «گفتوگوی سریع و همدلانه» میشود و میپرسد: « میدونی که الان به چی نیاز داری؟»
سپس گزینههایی مانند یک استراحت کوتاه در گوشهای آرام، یک پیادهروی کوتاه برای نوشیدن آب، صحبت با مشاور مدرسه، گذاشتن یک حولهی سرد روی سر یا گردن، یا حتی انجام کارهایی مثل مرتب کردن وسایل کلاس را به او پیشنهاد میدهد. پیش از آن که به دانشآموز اطلاع دهد که باید برای تدریس به کلاس برگردد، از او میپرسد: « هیچکدام از این کارها برات خوب بهنظر میان؟» و به این ترتیب حریم خود را با یک لحن مهربان اما واضح ترسیم میکند: «من باید الان به کلاس برگردم، اما حتماً دوباره میام پیشت تا ببینم حالت چطوره. اگر چیزی تغییر کرد یا بدتر شد، بهم اطلاع بده.» و سپس به تدریس ادامه میدهد.
۳- میزان درگیر شدن با موضوع را تنظیم کنید.
شایلا میگوید: «سخت است که وقتی دانشآموزی مشکلاتش را با شما به اشتراک میگذارد، خود را به طور کامل درگیر احساسات یا تجربیات آنها نکنید یا احساس نکنید که تا حدی مسئول خوشحالی آنها هستید.» او ادامه میدهد: « این موقعیت حساسی است و خروج از آن واقعاً دشوار است.» با این حال، کاتلین بی (.Cathleen B) اضافه میکند: «حمایت از یک دانشآموز به این معنا نیست که باید خودت را فراموش کنی یا سلامت روان خودت را فدا کنی. اگر خسته و پریشان باشید، نه میتوانید به خودتان کمک کنید و نه به دانشآموزانتان.»
گاهی اوقات ترسیم یک حریم محافظتی قدمی کوچک اما مؤثر است. کالین کالدول (Colin Caldwell) مینویسد: «من حین ساعت ناهار در اتاقم را میبندم تا دوباره انرژی بگیرم. گاهی هم نیاز به یک روز مرخصی برای بازیابی سلامت روان دارم. این یک سیستم کامل و بینقص نیست و حتی برای من که معمولا از کمک به دانشآموزان لذت میبرم، گاهی اوقات طاقتفرسا میشود. شما یک معلم هستید، نه مددکار اجتماعی.»
در مدرسهی شایلا، معلمان «همراهان پیادهروی» دارند؛ همکارانی که در زمانهای برنامهریزی، با هم برای یک پیادهروی دَه دقیقهای بیرون میروند. این کار به معلمان کمک میکند تا بدنشان را حرکت دهند و برای چند لحظه در طول روز کاری برای خود وقت بگذارند و ذهنشان را بازیابی کنند.
در همین حال، ونسا ام. (.Vanessa M) به اشتباهاتش در مدیریت کلاس نگاهی بازاندیشانه دارد ــ مثل لحظاتی که میتوانست شرایط را به نحو دیگری مدیریت کند؛ این موقعیتها را بررسی میکند و از خودش میپرسد آیا برای پاسخدادن به نیازهای دانشآموزان در وضعیت ذهنی درستی قرار دارد یا خیر. اگر احساس کند اوضاع مناسبی ندارد، ممکن است یک استراحت کوتاه را برای خود و دانشآموزانش پیشنهاد کند مثلا چند دقیقه مشغول رنگآمیزی یا مطالعه میشود.
۴- مانند یک مردمشناس عمل کنید
وقتی دانشآموزان رفتار نامناسبی دارند، سعی کنید مانند یک مردمشناس عمل کنید: به جای واکنش فوری، مکث کنید —که البته در لحظات پرتنش دشوار است— سپس با ذهنی کاوشگر و کنجکاو به رفتار دانشآموزان فکر کنید و ببینید «فقدان چه مهارتهایی به ایجاد این چالش منجر شد.» [این رویکرد به شما کمک میکند راهحلهای مؤثرتری پیدا کنید، مانند اینکه چه مهارتهایی را باید تقویت کنند یا چه آموزشی لازم دارند.]
مهمتر از همه، همانطور که معلم مقطع ابتدایی کارن هرتلین (Karen Hertlein) میگوید: «رفتار دانشآموزان را به دل نگیرید و آن را شخصی نکنید.» او همچنین بر اهمیت ترسیم یک مرز واضح برای حفظ فاصلهی عاطفی از موقعیتهایی که ممکن است به شما آسیب برساند، تأکید میکند: «به یاد داشته باشید که رفتار دانشآموزان به شما مربوط نمیشود و تقصیر شما نیست.»
جنینگز، استاد آموزش در دانشگاه ویرجینیا باور دارد که شفافیت در مورد قوانین و انتظاراتِ کلاس درس، نقطهی شروع یک کلاس خوب است و از بروز بحرانهای رفتاری پیش از وقوع آنها جلوگیری میکند. او میگوید: «پژوهشهای زیادی نشان میدهند که وقتی به کودکان انتظارات روشن و مشخص، شیوهی برآوردهکردنِ آنها و فرصتی برای تمرین این شیوهها ارائه میشود، آنها نحوهی مدیریت کردن این انتظارات را یاد میگیرند. مشکل اینجاست که اغلب اوقات انتظارات بطور مبهم بیان میشود و ثبات کافی در شیوهی پیادهسازی آنها وجود ندارد.»
5- روابط را بازتعریف کنید.
گرچه بیشتر معلمان تازهکار میدانند که روابط بخش مهمی از فرآیند یادگیری و مشارکت است، اما اغلب راهنماییهای روشنی دربارهی شکل روابط مناسب با دانشآموزان در آموزش آنها وجود ندارد.
روشن کردن مرز میان ارتباط مناسب و منطقهی مبهمی که فراتر از آن قرار دارد، دشوار است ــ به ویژه در آغاز دورهی تدریس. توجه گرم و دلسوزانه یک معلم به مشکلات دانشآموزان برای آنها مانند راه نجاتی از سختیهای خانه یا مدرسه به نظر میرسد. اما جنینگز هشدار میدهد که شما «دوست» آنها نیستید، و گاهی همین که «آنها را بشناسید و کمی دربارهی زندگی و خانوادههایشان بدانید» کافی است. اگرچه غریزهی معلم تازهکار ممکن است او را به ارتباط عمیق با دانشآموزان هدایت کند، جنینگز میگوید حتی یک ارتباط ابتدایی میتواند در کلاس تفاوت زیادی ایجاد کند: «یکی از قویترین انگیزهها برای انسانها این است که به عنوان فردی که حقیقتا هستند دیده شوند و به عنوان یک فرد مستقل و ارزشمند مورد توجه قرار بگیرند.»
شایلا به معلمان پیشنهاد میکند که کار خود را با این دیدگاه آغاز کنند که «من رهبر آموزشی در کلاس خودم هستم. من اینجا هستم تا دانشآموز مطالب را یاد بگیرد ــ و میخواهم شخصیتها و علاقههای آنها را بشناسم.» او میافزاید: «اما اگر آنها در مورد احساسات، روانزخمها یا مسائلی که در حال حاضر یا در گذشته برایشان رخ داده با من صحبت کنند، در آن صورت باید با از یک متخصص کمک بگیرم. این حریمی است که من برای خودم ایجاد میکنم.» وقتی دانشآموزان مسائلی را فراتر از توان حمایت شایلا مطرح میکنند، او ممکن است بگوید: «وای این موضوع خیلی مهمه! ممنون که باهام در میون گذاشتیش. بیا با هم از یه مشاور کمک بگیریم.»
* CARE یا پرورش آگاهی و تابآوری در آموزش (Cultivating Awareness and Resilience in Education) برنامهای است که با هدف کمک به معلمان برای مدیریت استرس، تقویت تابآوری عاطفی و بهبود سلامت کلی آنها، بهویژه در پاسخ به چالشهای تدریس، طراحی شده است. این برنامه به معلمان کمک میکند تا منابع درونی مورد نیاز برای شکوفایی دانشآموزان از نظر اجتماعی، عاطفی و تحصیلی را در خود پرورش دهند.