مرجع: The Guardian
نویسنده: Shai Venkatraman
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
مدت مطالعه: حدود ۵ دقیقه
«ما را از خود میرانند و مثل زباله با ما رفتار میکنند، هیچکس دوست ندارد با ما حرف بزند.» اینها را چاندنی میگوید، دختر ۱۸ سالهای اهل دهلی که مؤسس و سردبیر تنها نشریهی در دنیا که تمام محتوای آن را کودکان کار و خیابان تولید میکنند. نام نشریه «بالاکناما» است و در زبان هندی یعنی «صدای کودکان».
بزرگترین مشکل چاندنی، مثل همهی سردبیران، تصمیم گرفتن دربارهی تیتر یک است و اینکه کدام گزارشها و مقالهها باید در صفحهی اول منتشر شوند، و به دنبال آن سر و کله زدن با آنهایی که مطلبشان جایی در صفحهی اول نشریه پیدا نکرده است. میگوید: «به عنوان سردبیر میخواهم گزارشهایی بیشتر دیده شوند که اثرگذارتر هستند. اما اغلب نویسندهها و خبرنگاران مجله از اینکه مطلبشان در صفحهی یک چاپ نشده ناراحت و دلخور میشوند.»
«بالاکناما» اولین نشریه در دنیا است که برای کودکان کار و خیابان تأسیس شده و همهی محتوای آن را همین بچهها تأمین میکنند. این ماهنامه که در هند و به دو زبان هندی و انگلیسی منتشر میشود، ۶۰ نویسندهی ۱۲ تا ۲۰ ساله دارد؛ کودکان و نوجوانانی که اغلبشان در خیابان زندگی میکنند، همهشان مجبورند کار کنند و در مدارس و مراکز یادگیری محلی و سازمانهای مردمنهاد خواندن و نوشتن یاد گرفتهاند.
چاندنی، یک دختر ۱۸ ساله اهل دهلی مؤسس این نشریه است. او به خبرنگار گاردین میگوید: «کودکان کار و خیابان احساس میکنند بیارزشاند و جامعه و مردم از آنها بیزارند. حالا بالاکناما میخواهد این احساس را تغییر دهد، هم تصویری واقعی و بیواسطه از این کودکان ارائه دهد و هم با فراهم کردن فرصت ابراز و بیان برای کودکان کار و خیابان از شدت احساسات منفی در آنها بکاهد.
هندوستان از جمله کشورهایی با آمار بالای کودکان کار و خیابان است. تخمین زده میشود که ۵۱ هزار کودک هندی بیخانمان هستند. به گزارش یونیسف ۱۲ درصد از کودکان این کشور کار میکنند. اکنون ۱۰ هزار کودک بیخانمان در دهلی میتوانند در روزنامه «بالاکناما» که به معنای «صدای کودکان» است، از زندگیشان بنویسند و صدایشان را به گوش شهروندان برسانند.
چاندنی میگوید بسیاری از نویسندگان این نشریه بعد از پیوستن به گروه تحریریه شروع کردند به یادگیری خواندن و نوشتن و به همین دلیل نوشتن در بالاکناما یک چالش اساسی است. نشریهی آنها دو روپیه است و هر شماره هشتهزار تیراژ دارد. بیشتر شمارهها بهطور رایگان در ایستگاههای پلیس و سازمانها و انجمنهای حامی حقوق کودکان پخش میشود. این نشریه بهطور کامل غیرانتفاعی است و بودجه آن از طریق نهادهای مردمی تأمین میشود.
رستم، یک نویسندهی ۱۲ ساله با پدر و مادرش که هر دو کارگر ساختمانیاند و سه برادرش زندگی میکند. او از جمله کودکان خوششانسی است که از موهبت خانواده برخوردارند با این حال مجبور بود برای کمک به اقتصاد خانواده گدایی کند. رستم از تابستان سال گذشته به جمعآوری ماجرای زندگی کودکانی پرداخت که زیر سن قانونی مجبور به ازدواج میشدند. نتیجهی کار او را شگفتزده کرد. به دنبال انتشار این داستانها موجی از اعتراضها آغاز شد؛ فعالان حقوق کودک کارزاری به راه انداختند و پلیس را مجبور کردند که طبق قانون برای جلوگیری از ازدواج کودکان دست به کار شود. انتشار این گزارشها زندگی رستم را تغییر داد؛ حالا او یک سال است که دیگر گدایی نمیکند، در یک مرکز یادگیری مشغول به تحصیل است و برای هر گزارشی که مینویسد مبلغ کمی دریافت میکند. رستم به گاردین میگوید: همسایهها و پدر و مادرم به من افتخار میکنند.
کودکان کار و خیابان نهفقط در هند که در تمام جوامع نادیده گرفته میشوند و در فقدان خانواده و والدینی که به آنها توجه کنند، جامعه نیز نسبت به آنها بیمهر است. آنها شهروندانی نامرئیاند که رنجها و تلخیهای زندگیشان جایی بازتاب داده نمیشود. شنیده شدن این کودکان را توانمند میسازد و فرصتهایی برای تغییر فراهم میکند تا جامعه آنها را به چشم شهروندانی واقعی ببیند و به رسمیت بشناسد.