وقتی بچهها در برابر خواستهتان میایستند، اگر تحکم را به پیشنهاد تبدیل کنید، احتمال اینکه درگیر جنگ قدرت شوید، بسیار کمتر است. پیشنهاد چند گزینه و دادن حق انتخاب به کودک تمایل او را به مخالفت کم میکند و در عین حال که اقتدار والدین/بزرگتر حفظ میشود، این احساس را در کودک ایجاد میکند که رأی و نظر و علاقهاش به رسمیت شناخته شده است.
آنچه اهمیت دارد اینکه از گزینههای پیشنهادی مطمئن شوید؛ همهی گزینههای پیشنهادی باید محقق شدنی باشند و از پس آنها بر بیایید. در غیر اینصورت در نگاه کودک فردی غیرقابل اعتماد به نظر میرسید.
به پیشنهادهای پیچیده نیازی نیست؛ مثلاً به جای «زود باش، دیر شد. بار آخره که میبرمت مهمونی!» میشود گفت «پنج دقیقه دیگه برای آماده شدن وقت داریم، میخوای اول ژاکت بپوشی یا کفش؟» یا اگر یکی از شاگردان کلاس از مشارکت در حلقه گفتوگو امتناع میکند، به جای محروم کردن او از زنگ تفریح میشود از او پرسید: «همه میخواهیم در گفتوگو شرکت کنیم، حالا از بین صندلیهایی که دور هم چیدیم دوست داری روی کدوم یکی بنشینی؟»
نکتهی مهم در این رفتارهای این است که در عین پرورش احساس استقلال در کودکان، همچنان زمام امور را به دست دارید و یک والد یا بزرگتر مهربان و در عین حال مقتدر به حساب میآیید؛ یک موقعیت بُرد-بُرد!
فراموش نکنید که عادت کردن شما و کودک به این رفتارها و تکنیکهای تنظیمی کمی زمان میبرد، پس صبور باشید و آزمون کنید.
متن اینفوگرافی برای افراد دارای معلولیت بینایی:
۲- پیشنهاد و حق انتخاب به جای «نه»
شما امر میکنید و بچه مخالفت. دست آخر برای اثبات برتریتان در این جنگ قدرت، داد میزنید و از تماشای برنامه محبوب یا بازی با دوستان محرومش میکنید.
راهکار دیگر پیشنهاد چند گزینه و حق انتخاب به کودک است؛ جنگی در نمیگیرد که نیاز به اعمال قدرت باشد و کودک هم احساس میکند نظر و علائقش به رسمیت شناخته میشود.