مرجع: ASCD
نویسنده: Willona M. Sloan
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۵
مدت مطالعه: حدود ۱۱ دقیقه
پروژههای یادگیری از راه خدمت (service learning) در یک فضای آموزشی ایدهآل مکمل آموزش آکادمیک هستند و درسها را حتی برای بیمیلترین دانشآموزان جالبتر و ملموستر میکنند. در پروژههای خدمتمحور موفق، معلم، دانشآموزان را در فرآیند بارش فکری و خلق کردن و بسط دادن پروژههای جدید هدایت میکند یا به آنها کمک میکند طرح درسهای خدمتمحور را متناسب با نیازهای جامعهشان تدارک ببینند.
دانشآموزان کلاس هشتم مدرسه مارت (Maret) در شهر واشنگتن با مطالعهی پدیدهی گرمایش جهانی در یک پروژهی صرفهجویی انرژی شرکت کردند و پروژهها آنها در نهایت به یک کمپین افزایش آگاهی عمومی دربارهی حفاظت از منابع انرژی منتهی شد. این روش برای تدریس بخشی از محتوای درسی کلاس علوم استفاده شد و دانشآموزان برای پیوند میان پروژهی خدمترسانی با برنامهی درسیشان کتابهایی مانند سازندگان آبوهوا (weather makers) نوشته تیم فلنری (Tim Flannery) را خواندند، پژوهش کردند، دادههایی از رصدخانه ماونا لوا (Mauna Loa) را تحلیل کردند، و با متخصصان و پژوهشگرانی مانند رییس برنامهی ستارهانرژی (Energy Star) در آژانس حفاظت محیط زیست دیدار کردند. حاصل این فعالیتها افزایش اطلاعات علمی آنها دربارهی صرفهجویی در مصرف انرژی بود. دانشآموزان با تکیه بر دانش و معلومات تازهشان کتابخانهی مدرسه را با هدف یافتن راههایی برای بهینهسازی مصرف انرژی در این فضا، بازرسی کردند.
نتیجهی این تلاشها پیشنهادهایی برای کاهش مصرف انرژی بود؛ مثلاً از مدرسه خواستند چراغها را با لامپهای کممصرف جایگزین کنند. مرحلهی بعدی راهاندازی یک کارزار عمومی برای افزایش آگاهی جمعی دربارهی صرفهجویی در مصرف انرژی بود. در جریان همکاری با مدارس دیگر دانشآموزان روشهای بررسی هدررفت انرژی و صرفهجویی در مصرف آن را به همسالان خود آموزش دهند تا آنها هم معیارهای صرفهجویی انرژی را پیادهسازی کنند. این پروژه علاوه بر فایدهای که در عمل برای مدرسه داشت و باعث صرفهجویی در انرژی و کاهش هزینهها شد، امکان انتقال دانش و مهارتها را برای دانشآموزان علاقهمند فراهم کرد؛ آنها توانستند دستآوردها و دانستههای تازهشان را با همسالان خود در میان بگذارند و فضای مناسبی برای اجرای فعالیتهای مشابه در محیط زندگیشان را فراهم کنند.
الیزا الکساندر (Eliza Alexander) معلم زبان و مدیر پروژهی یادگیری از راه خدمت مدرسه مارِت میگوید: «تمام پروژههایی که در مدرسه اجرا شد، به یک نیاز واقعی در جامعه پاسخ میدهد. میخواهیم بچهها با این باور پرورش پیدا کنند که تغییر و بهبود در جامعه با تلاش جمعی حاصل میشود نه با پول.» دانشآموزان مدرسه مارِت به جای جمعآوری کمکهای مالی برای بهبود اجتماعی وقت میگذارند، در واقع آنها با اختصاص دادن وقت و تلاش برای ارائهی یک خدمت اجتماعی، منشاء تغییری در جامعه پیرامونشان هستند که نسلهای بعد هم از اثرات آن بهرهمند میشوند.
دبیرستان کوئِست (Quest) در شهر هامبل ایالت تگزاس نمونه دیگری از اجرای موفق یک پروژه یادگیری از راه خدمت است. دانشآموزان این مدرسه در پروژههایی مشارکت میکنند که رابطهای نزدیک با یادگیری آنها در کلاس درس دارد. در یکی از این پروژهها، دانشآموزان یاد گرفتند که برای بررسی موضوع فقر و مشکلات ناشی از آن در جامعهی خود، پدیده را نه به صورت کلی که در بستر جامعه خود و با در نظر گرفتن ویژگیهای جامعه شناسایی کنند.
کیم هیوزمن (Kim Huseman) معلم علوم انسانی میگوید: «در هر پروژهای ابتدا باید زمینه و بافتار موضوع تعریف شود. این یکی از اولین و مهمترین نکات اجرای پروژههای خدمتمحور است.» در کلاس او دانشآموزان ابتدا کتابی از باربارا اِرِنریک (Barbara Ehrenreich) را خواندند، داستان روزنامهنگاری که برای شناخت اصلاحات رفاهی دههی ۶۰ آمریکا سالها به صورت مخفی در قالب کارگری با حداقل دستمزد کار میکرد. هیوزمن اضافه میکند: «پیش از خواندن این کتاب، روی زمین کلاس یک خط بلند کشیدم؛ محوری که یک سوی آن موافقت و سوی دیگر آن مخالفت بود. بعد ایدهها و اطلاعاتی دربارهی موضوع فقر ارائه میکردم و از بچهها میخواستم با بیان هر نظر یا ایده میزان مخالفت یا موافقتشان را با ایستادن روی خط نشان دهند.»
هیوزمن دانشآموزان را در فعالیتهایی که درگیر میکند که تمرکز آنها روی موضوع را افزایش میدهد و مانع پراکندگی ذهنشان میشود؛ مثل بحث و مناظره دربارهی آمار فقر در جامعه. این معلم میگوید: «در این مرحله آمار فقر در منطقهی مدرسهمان را در اختیارشان گذاشتم. سعی کردم از میان دادههای آماری آنهایی را انتخاب کنم که واکنشی احساسی در بچهها برمیانگیزند، آنها را نگران، خشمگین یا غمگین میکنند. بعد از این بچهها موظف بودند ۱۰ واقعیت مهم مربوط به فقر در شهر را بیابند، زمینهی بروز واقعیت را موشکافی کنند و دربارهاش توضیح دهند.» دانشآموزان برای یافتن آمار مورد نیازشان در اینترنت از کتابدار مدرسه کمک گرفتند.
بعد از کسب دانش بومی دربارهی فقر، دانشآموزان به خواندن کتاب مشغول شدند. بعد از خواندن هر فصل کتاب، در گروههای کوچک گرد هم میآمدند و بحث میکردند. هیوزمن متوجه شد این بحثهای گروهی کمک بزرگی به یادگیری بهتر و فهم عمیقتر بچهها از محتوای کتاب میکرد. «بسیاری از دانشآموزان ما به کارهایی با دستمزد حداقل اشتغال دارند و ۳۵ درصد دانشآموزان مدرسهي ما در فقر زندگی میکنند. به همین خاطر ارتباط نزدیکی با این کتاب برقرار کردند.» بعد از خواندن کتاب دانشآموزان بر اساس دستمزد حداقل سالیانه، بودجه ماهیانه برای زندگی را تخمین زدند.
اجرای موفق پروژههای خدمتمحور نیازمند مشارکت دانشآموزان در فرآیند پروژه است. هیوزمن میگوید تحقق این امر، یعنی مشارکت دانشآموزان، به برنامهریزی دقیق نیاز دارد: «معمولاً اغلب فکر میکنند که بخش عمدهی پروژههای خدمت-محور خارج از مدرسه میگذرد و بچهها باید هر روز از مدرسه بیرون بروند اما واقعیت این است که بچهها به مطالعه، بحث و تبادل نظر، برنامهریزی و نگارش برنامهها و مکتوب کردن یافتهها و دستآوردها نیاز دارند و همهی اینها در مدرسه سپری میشود. در پایان تمام این مراحل به پروژهای جامع میرسیم. اینجا دانشآموزان یک ماه فرصت دارند که نهاد غیردولتی یا سازمانی مردمنهاد بیابند که هدفشان همسو با اهداف پروژه یعنی زدودن فقر در جامعه باشد و راهی برای مشارکت با آن نهاد پیدا کنند. از بچهها انتظار نداریم که فقر و گرسنگی جهان را حل کنند، بلکه از آنها میخواهیم نقش خود را به عنوان عضوی از جامعهای کوچک ببینند و برای ایفای آن نقش و بهبود وضع جامعهشان قدم بردارند.» بعد از اجرای پروژهی دانشآموزان موظفند نتایج و آموختههای خود را در کلاس ارائه دهند.
پیوند پروژههای خدمتمحور با برنامه درسی و نیازهای یادگیری
در کتاب «حقوق بشر و یادگیری خدمتمحور: پروژهها و برنامهی درسی» که در سال ۲۰۰۷ از سوی سازمان عفو بینالملل و سازمانهای حقوقبشر منتشر شد، از پروژههایی یاد شده است که مکمل برنامه درسهای ریاضی، علوم طبیعی و علوم اجتماعی هستند و یادگیرندگان با مشارکت در آنها محتوای درسی را نیز فرا میگیرند.
در فعالیتهایی مانند «کشاورزی برای مردم»، دانشآموزان در محل زندگیشان سبزی و میوههای تازه پرورش میدهند تا به سازمانهای خیریه محلی اهدا کنند. پروژههایی از این دست نه تنها به استفاده از دانش و مهارتهای متنوعی دربارهی موضوع درس و خدمت نیاز دارد، بلکه فرصتی است برای پرورش مهارتهای کار گروهی، ارتباط مؤثر، حل مسأله و تفکر انتقادی.
کار از اینجا شروع میشود که دانشآموزان دربارهی انواع غذاهایی که میخورند و نحوه دسترسی به این خوراکیها بحث میکنند؛ مثلا والدینشان آن را از فروشگاه میخرند یا خودشان پرورش میدهند. از آنها خواسته میشود که احتمال دسترسی نداشتن به غذاهای مغذی و تازه را هم در نظر بگیرند. پس از تحقیق دربارهی شرایط آب و هوایی منطقه برای باغبانی و کشاورزی، گیاهانی را که میخواهند در باغچهای در محیط مدرسه یا جایی در محل زندگیشان پرورش دهند، انتخاب میکنند. افزون بر این، دانشآموزان میتوانند پژوهشهایی جانبی دربارهی بهداشت غذایی و تغذیه انجام دهند و برای آشنایی با شرایط خاک، تمیزی آب، و اثرات آلودگی هوا بر کشاورزی جستوجو کنند. دانشآموزان باید تقسیم کار کنند و هر کس مسئولیت یکی از وظایف مختلف باغبانی مانند پاشیدن بذر یا کاشتن نهال، آبیاری، هرس کردن و برداشت محصول را بر عهده بگیرد. اگر محصولشان را به مؤسسات خیریه اهدا میکنند، میتوانند در فرآیند آمادهسازی و بستهبندی خوراکیها نیز مشارکت کنند.
در این پروژه دانشآموزان با اهمیت دسترسی به غذای سالم و مغذی که از حقوق اولیهی انسانها است آشنا میشوند. کریستین بلیزل (Kristine Belisle) یکی از نویسندگان کتاب «حقوق بشر و یادگیری از راه خدمت» در این باره میگوید: «وقتی دانشآموزان در پروژههای یادگیری از راه خدمت شرکت میکنند، در واقع به تحقق حقوق بشر در اجتماع خود کمک میکنند حتی اگر خودشان متوجه آن نباشند. هر کدام از ما باید احترام به یکدیگر و رعایت کرامت انسانی را از کودکی یاد بگیریم.»
راههای متنوعی برای تدوین و اجرای پروژههای خدمتمحور وجود دارد. آموزشگران باید رویکردهای مختلف به یادگیری از راه خدمت را امتحان کنند، از تعریف پروژهی خدمتمحور توسط دانشآموزان تا هدایت آنها در جریان اجرا و تغییر پروژهای از پیش تعیینشده. مهم آن است که دانشآموزان در پروژه درگیر شوند، میان خدمتی که ارائه میدهند و زندگی شخصی و علایقشان ارتباط برقرار کنند، مشارکتشان هم برای خودشان معنادار و هدفمند باشد و هم برای دریافتکنندگان خدمات، از طریق این مشارکت موضوع درسی را که قرار است یاد بگیرند، عمیقتر درک کنند و فرصتهای یادگیری را گسترش دهند.