مرجع: The Conversation و The Atlantic
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۹
مدت مطالعه: حدود ۷ دقیقه
روزی که اعلام شد مدرسهها به دلیل کرونا بسته میشوند، سارا لوکلر فکر نمیکرد زندگی جِرِمی، پسر کلاس دومیاش، تا این حد تحت تأثیر قرار بگیرد. سارا فکر میکرد او و شوهرش میتوانند هر روز مدتی را با جرمی بیرون از خانه بازی کنند، زمانی را به تکالیف مدرسهاش اختصاص دهند و با سرعتی مناسب پیش بروند. اما بعد از چند هفته مشخص شد جرمی که تنها فرزند خانواده است، بهشدت احساس تنهایی میکند. آنها حتی همسایهای ندارند که بشود با حفظ فاصله اجتماعی چند دقیقهای را در روز با هم بگذرانند. سارا و شوهرش هر دو معلم دبیرستان هستند و سارا ادبیات کلاسیک درس میدهد. راهحل جرمی این بوده که هر روز مدتی را در اتاقی که سارا در آن درس میدهد، بگذراند و به صحبتهای او و شاگردانش دربارهی شکسپیر و دیکنز گوش کند. سارا میگوید: «جرمی اصلاً متوجه نمیشود ما داریم دربارهی چه چیزی صحبت میکنیم اما دلش برای فضایی تنگ شده که بتواند عضوی از گروه باشد و فقط به حرف زدن بچهها گوش کند.»
گذران وقت با همسالان بخشی حیاتی از فرآیند رشد است. کودکان در رابطه با همسالان دربارهی همکاری، اعتماد، وفاداری، و کمک به دیگران یاد میگیرند. حالا با وجود کرونا و تعطیل شدن مدرسهها و فاصلهگذاری اجتماعی، دوستی و روابط اجتماعی کودکان و نوجوانان با چالشی بزرگ روبهرو شده است. در سالهای نه چندان دور، دوستیهای کودکی و نوجوانی با بچههای محله شکل میگرفت؛ ته کوچهی بنبست، زمین خاکی خیابان بالایی، یا بوستان کوچک روبهروی کوچه. بیشتر دوستان در یک محله زندگی میکردند و بهخاطر همین نزدیکی، تجربههای مشترکی داشتند که کیفیت دوستی را عمیقتر میکرد. بچهها بیشتر همدیگر را میدیدند، به لحاظ عاطفی نزدیکتر بودند و دوستیهایشان بلندمدتتر بود.
در چند دههی گذشته در بسیاری از شهرها الگوی دوستی تغییر کرده و دوستیها بیشتر در کلاسهای درس و مدرسه یا در کلاسهای فوقبرنامه شکل میگیرند. کودکان و نوجوانان بیش از شش ساعت در روز را مدرسه میگذرانند و بعضی روزهای هفته هم در کلاسهای مهارتی یا تفریحی خارج از مدرسه شرکت میکنند. مدرسه و کلاسهای مختلف هم فرصت یادگیری برای بچهها فراهم میکنند و هم به مکانی برای دوستیابی و یاد گرفتن نقشها و رفتارهای اجتماعی تبدیل شدهاند.
در شرایط فعلی راهحل یکسان و مشخصی هم برای حفظ روابط اجتماعی بچهها وجود ندارد و بسته به سن، شرایط خانه و شخصیت کودک و نوجوان باید به دنبال راهحلهای متفاوتی بود. تجربهی ماندن در خانه برای کودک ۸ ساله با نوجوان ۱۵ ساله بسیار متفاوت است. حتی برای کودکان و نوجوانان همسن و سال هم بسته به وضعیت و شخصیت و نیازهایشان این تجربه متفاوت خواهد بود. بعضی نوجوانان تا حدودی توانستهاند از طریق شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی ارتباط خود را با دوستانشان حفظ کنند. اما برای بچههای کمسن و سال این روش کارگشا نیست و به نیازهای اجتماعیشان پاسخ نمیدهد. نکتهی مثبت این است که کودکان سنین پایین اگر یک بزرگسال حمایتگر در کنار خود داشته باشند، راحتتر با چنین شرایطی کنار میآیند. کودکان سنین پیشدبستانی و اوایل دبستان به والدینشان بیش از دوست نیاز دارند و همین موضوع کار را مقداری راحتتر میکند.
جک شانکُف، متخصص اطفال و رییس مرکز رشد کودک دانشگاه هاروارد میگوید: «همهی کودکان به احساس امنیت نیاز دارند و این از مهمترین نیازهاست. هر چه کودک کمسنتر باشد، بیشتر از حضور و همراهی بزرگسالی که از او مراقبت میکند، احساس امنیت میکند. کودکان به قابل پیشبینی و یکدست بودن تجربههای روزمره نیاز دارند. ممکن است تغییرات کوچک در روال روزمره آنها را به هم بریزد.»
در اوایل نوجوانی و حدود ۱۰، ۱۱ سالگی زندگی اجتماعی بچهها تغییری اساسی میکند و احساس امنیتشان کمتر به بودن با والدین وابسته خواهد بود. مهارتهای اجتماعی لازم برای این مرحله از رشد را نمیتوان با کلاسهای آنلاین یا مطالعه به بچهها منتقل کرد. رانلد دال، متخصص اطفال و بنیانگذار مرکز رشد نوجوان در دانشگاه یو سی برکلی میگوید: «این مهارتها مثل یاد گرفتن ورزش است. باید آنها را کسب و تمرین کرد. نوجوانان در حالت عادی با تعامل با هم این مهارتها را یاد میگیرند. وقتی با همسالان تعامل و بازی میکنند، هم دربارهی آنها میآموزند و هم دربارهی خودشان و نسبت خودشان به دیگران یاد میگیرند. کودکان میخواهند بفهمند به چه کسانی اعتماد کنند، چه کسی آنّها را دوست دارد و در چه جایی میتوانند خودی نشان دهند. در سالهای نوجوانی هم همچنان در حال یادگیری همین مهارتها هستند. و اینها دقیقا همان چیزهایی است که در دوران فاصلهگذاری اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد.»
هنوز مشخص نیست این تعطیلیها و دور بودن از همسالان بر این گروههای سنی چه اثری میگذارد. رانلد دال میگوید: «حتی اگر یادگیری سه تا شش ماه به تأخیر بیفتد هم زیاد مهم نیست و اثر آن بر نوجوانان دائمی نخواهد بود. ممکن است برخی بچهها در شکل دادن به هویتشان، یافتن علاقهمندیها و ایجاد دوستیها مقداری تأخیر پیدا کنند.» باید پذیرفت که در این شرایط نمیتوان به راهحل آرمانی رسید و مهمترین هدف، گذار از این شرایط با کمترین آسیب و فراهم کردن امکان معاشرت با توجه به شرایط سنی کودک و نوجوان است. از جمله راهحلها دوستیابی در محله است که در نسلهای پیش رواج داشت. راهحل دیگر انتخاب یک خانوادهی مشخص برای رفتوآمد و معاشرت محدود است؛ خانوادهای که بچههای همسال دارند. در هر دو، بهتر است والدین با ایجاد ارتباط با بزرگسالان دیگر مثل همسایهها یا خانوادههای دوستان کنترل اوضاع را در دست داشته باشند تا هم فاصلهی اجتماعی رعایت شود و هم بچهها در محیطی امن ارتباط ایجاد کنند.