مرجع: The Conversation
نویسنده: Craig Smith
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۳۹۹
مدت مطالعه: حدود ۱۱ دقیقه
تا به حال شده فکر کنید باید از شما معذرتخواهی میشده اما این اتفاق نیفتاده؟ آیا شده خودتان نتوانید بگویید «متاسفم»؟ این تجربهها نشان میدهد معذرتخواهی تا چه اندازه مهم است. معذرتخواهی در بسیاری فرهنگها جایگاه مهمی دارد. حتی شکل بیان عذرخواهی در بسیاری فرهنگها شبیه هم است.
وقتی افراد بزرگسال احساس میکنند در حقشان خطایی صورت گرفته یا مورد ظلم قرار گرفتهاند، عذرخواهی از چند جهت به آنها کمک میکند: احتمال انتقامگیری را کمتر میکند؛ بخشش و درک فرد خطاکار آسانتر میشود؛ و به بازسازی اعتماد از بین رفته کمک میکند. علاوه بر اینها، عذرخواهی صمیمانه اثرات فیزیکی مثل کاهش سریع فشار خون هم دارد. اینها همه دربارهی بزرگسالان است، اما بچهها چه درکی از معذرتخواهی دارند و آن را چهطور تجربه میکنند؟ والدین فکر میکنند چه وقت باید از بچهها بخواهند عذرخواهی کنند؟
بچهها چه درکی از عذرخواهی دارند؟
پژوهشها نشان میدهند کودکان حتی از چهار سالگی مفهوم عذرخواهی را میفهمند. برای مثال، میفهمند که با عذرخواهی حال طرف مقابل بهتر میشود. بچههای سن پیشدبستانی فکر میکنند خطاکارانی که معذرت میخواهند دوستداشتیتر هستند و تعامل و بازی با آنها مطلوبتر است.
پژوهشهای اخیر تأثیر واقعی عذرخواهی بر کودکان را آزمودهاند. در یکی از این تحقیقات، بچههای چهار تا هفت ساله به دو گروه تقسیم شدند. سپس یک کودک که اسباببازیاش را با دیگران سهیم نمیشد از یکی از گروهها برای شریک نکردنشان در بازی عذرخواهی کرد. گروهی که ازشان عذرخواهی شده بود احساس بهتری داشتند و کودک خطارکار را مهربان و پشیمان میدانستند.
در یک پژوهش دیگر کودکان در شرایط سختتری قرار گرفتند: بچههای شش و هفت ساله یک برج اسباببازی ساختند و یک نفر این برج را هل داد. سپس از بعضی کودکان عذرخواهی کرد و از بعضی دیگر نه. عذرخواهی خودانگیختهی این فرد احساس بد کودکان را بهتر نکرد، اما همچنان بر آنها اثر گذاشت. کودکانی که ازشان عذرخواهی شده بود بیشتر از کودکانی که از آنها معذرتخواهی نشده بود، تمایل داشتند عکسبرگردانهای مورد علاقهشان را به فردی که برج اسباببازی را خراب کرده بود، بدهند.
یافتهها نشان میدهند عذرخواهی باعث میشود بچهها فرد خطارکار را ببخشند حتی اگر احساس ناراحتیشان از بین نرود. وقتی فرد خطاکار به بچهها گفت کمکشان میکند برج را دوباره درست کنند، بچهها احساس بسیار بهتری پیدا کردند. به بیان دیگر، هم عذرخواهی کلامی و هم کارهای برای جبران اشتباه میتواند اثربخش باشد.
چه وقت عذرخواهی کودک برای والدین مهم است؟
با اینکه عذرخواهی برای کودکان معنادار است اما نظرات متفاوتی دربارهی وادار کردن کودک به عذرخواهی وجود دارد. یکی از ملاحظاتی که به تازگی دربارهی ترغیب بچهها به معذرتخواهی منتشر شد بر اساس این مفهوم اشتباه بود که فهم اجتماعی کودکان کمسن محدود است. واقعیت این است که کودکان کمسن تا حد زیادی احساس و نظر اطرافیان را درک میکنند.
اینکه والدین چرا و در چه موقعیتهایی فرزندانشان را به عذرخواهی ترغیب میکنند، بهصورت سازمانیافته مورد مطالعه قرار نگرفته است. من با کمک دو استاد همکار از دانشگاه مریلند و یک استاد از دانشگاه هاروارد به تازگی تحقیقی انجام دادهایم. پدران و مادران ۴۸۳ کودک سه تا ده ساله در این تحقیق شرکت کردند؛ البته تعداد مادران بیش از پدران بود. شرکتکنندگان از طریق گروههای والدگری شبکههای اجتماعی در سراسر آمریکا انتخاب شدند ورویکردها و دیدگاههای مختلفی نسبت به والدگری داشتند.
از آنجا که ممکن است والدین بخواهند خود را به بهترین وجه نشان دهند، از آنها آزمون «تعصب مطلوبیت اجتماعی» گرفتیم و یافتههای تحقیق را بر اساس نتایج تست اصلاح کردیم.
از والدین خواستیم موقعیتی را تصور کنند که فرزندشان کاری کرده که از نظر آنها «تخلف و سرپیچی» تلقی میشود. سپس خواستیم بگویند در هر سناریو چهقدر امکان دارد از بچهها تقاضای عذرخواهی کنند. همچنین از آنها خواستیم بسنجند که چهقدر برایشان مهم است فرزندشان در هر موقعیت عذرخواهی کردن را یاد بگیرد. در نهایت از آنها دربارهی رویکردشان به والدگری پرسیدیم.
اکثریت والدین (۹۶ درصد) احساس میکردند مهم است بچهها پس از حادثهای عامدانه باعث ناراحت کردن کسی شدند، یاد بگیرند عذرخواهی کنند. ۸۸ درصد فکر میرکدند بعد از حادثهی غیرعمد که باعث ناراحت شدن فردی شده هم فرزندشان باید یاد بگیرد عذرخواهی کند. کمتر از ۵ درصد والدین این پژوهش باور داشتند که عذرخواهی فقط حرفهای توخالی است.
به گزارش والدین، بعد از «تخلف/خطای اخلاقی» عمدی یا سهوی احتمال این وجود دارد که از فرزندشان بخواهند عذرخواهی کند. خطای اخلاقی در این پژوهش یعنی خطایی که به موضوعات رفاه، عدالت و حق مربوط میشود مثل دزدیدن یا آزار دادن دیگران. از نظر والدین عذرخواهی بعد از نقض هنجارهای اجتماعی مثل نقض قاعدهی یک بازی یا قطع کردن صحبت یک نفر اهمیت کمتری داشت.
عذرخواهی راهی برای تسکین آسیبها
یک نکتهی قابل توجه اینکه والدین اغلب وقتی از فرزندشان توقع عذرخواهی دارند که او به عمد یا غیرعمد موجب ناراحتی دیگران شده باشد. این یعنی اغلب والدین وقتی از بچه توقع عذرخواهی دارند بر نتیجهی سوءرفتار اجتماعی کودک متمرکز هستند. یافتههای ما نشان میدهد صرفنظر از نیت، والدین با درخواست عذرخواهی از بچهها میخواهند به آنها یاد بدهند چهطور با وضعیتهای دشوار اجتماعی برخورد کنند.
برای مثال ۸۸ درصد والدین گفتند اگر کودکشان اسباببازی کودک دیگری را اتفاقی خراب کند و خودش معذرت نخواهد، از او میخواهند که معذرتخواهی کند. در واقع والدین پس از خطایی که از سوی فرزندشان نسبت به همسالانش میشود، از او میخواهند عذرخواهی کند. اما اگر خودشان در معرض خطای فرزندشان قرار بگیرند، لزوما چنین نمیکنند. وقتی همبازی کودک قربانی خطای او باشد، والدین عذرخواهی را نوعی راه تسکین و جبران آسیب میبینند.
از والدین پرسیدیم چرا توقع عذرخواهی از بچهها به نظرشان مهم است. در مورد خطای اخلاقی، والدین فکر میکنند عذرخواهی ابزاری برای مسئولیتپذیری بچهها است. افزون بر این، درخواست عذرخواهی از فرزندشان را برای ارتقای مهارت همدلی، آموزش دربارهی صدمه دیدن دیگران، کمک به احساس بهتر در دیگران و مدیریت موقعیتهای پیچیده استفاده میکنند.
البته توقع عذرخواهی برای همهی والدین به شکل مهم نیست. گروهی از والدین مورد بررسی بهطور نسبی آسانگیر بودند: صمیمی و دلسوز اما نه خیلی متمایل به برقرار کردن نظم، تربیت سختگیرانه یا این انتظار از کودک که رفتاری بالغ و رشدیافته از خود نشان دهد. اغلب این گروه از والدین اهمیت عذرخواهی را دستکم نمیگرفتند اما در مقایسه با دیگر والدین احتمال اینکه از بچههایشان تقاضای عذرخوهی کنند، کمتر بود.
چه زمانی بچهها را به معذرتخواهی تشویق کنیم؟
در کل، اغلب والدین شرکتکننده در این پژوهش مهارت عذرخواستن را در زندگی فرزندانشان مهم میدانستند. اما سؤال اصلی این است که راههای مؤثر برای درخواست عذرخواهی از بچهها وجود دارد؟ والدین باید این را در نظر بگیرند که عذرخواهیای که کودک به درخواست آنها انجام میدهد، صمیمانه و از روی میل و رغبت است یا نه. پژوهشی که با تازگی کامل شده به دلیل این استدلال میپردازد. در این پژوهش از بچههای چهار تا نه ساله خواستهایم دو مدل عذرخواهی را که هر دو از سوی بزرگترها درخواست شده بود، ارزیابی کنند؛ یک عذرخواهی از روی میل و رضایت و دیگر، عذر خواستن صرفاً به درخواست اصلاح یک بزرگتر.
نتیجه این بود که ۹۰ درصد کودکان باور داشتند فردی را که با میل و رغبت از او عذرخواهی شده احساس بهتری دارد. اگرچه فقط ۲۲ درصد کودکان عذرخواهی از روی اجبار را با بهبود عاطفی فردی که از او عذرخواهی شده، ارتباط برقرار کردند. بنابراین، وقتی به مزیتهای ترغیب فرزندتان به عذرخواهی فکر میکنید، مهم است که از مجبور کردنشان به معذرتخواهی وقتی که آماده نیست و از کاری که کرده احساس پشیمانی نمیکند، پرهیز کنید.
وقتی کودک آماده یا پشیمان نیست، مداخله با هدف ایجاد آرامش و رفع تنش، ارتقای مهارت همدلی و بهبود وضعیت سازندهتر از این است که کودک در حال مقاومت را به عذرخواهی کردن مجبور کنیم. و البته، مؤلفههایی مثل بهبود و اصلاح میتواند توأم با عذرخواهی از روی میل و رغبت باشد.
در پایان، در پاسخ به این استدلال که عذرخواهی را واژههایی پوچی میداند که کودکان طوطیوار تکرار میکنند، توجه به این مسأله اهمیت دارد که ما سنتها و آداب و رسوم زیادی داری که بر مبادلات کلامی استوارند، مثل «بله» گفتن در مراسم ازدواج. همانطور که این واژهها حامل معانی فردی و فرهنگی هستند، واژههایی که برای عذرخواهی به کار میبریم هم حاوی چنین ارزشهایی است. آموزش هدفمند و فکر شده کودکان دربارهی عذر خواستن وقتی کار اشتباهی انجام دادهاند، یکی از سویههای آموزش شهروندی است؛ اینکه چهطور عضوی دلسوز و مراقب در جامعه باشند.